"تنگ است آن در و سخت است آن راه که به حیات منتهی می شود. و یابندگان آن کَم اند" (متی ۷: ۱۴). همان دقیقه ای که با ایمانِ نجات بخش، به مسیح روی می آوریم، روح خدا زندگیِ مسیح را در روح و روان ما می نشاند. ما از موت- نتیجۀ اطاعت نکردن از خدا- (پیدایش ۲ :۱۷) برمی خیزیم و برای اولین بار شروع به زیستن مطابق ارادۀ خدا که در کلامش مکشوف است، می کنیم! قدرت عجیبی برای زیستن برای جلال نام خدا در ما به وجود می آید و با اراده ای قوی در پیشبرد ملکوتش کوشا می شویم. در نتیجه آرامش فوق العاده دلهای ما را فرا می گیرد. شادی خارق العاده ای در روح و روان خود احساس می کنیم که قبلا نداشتیم. در بارۀ این شادیِ درونیِ دائمی نه خوشحالی موقتی، در کتاب مقدس می خوانیم: "شما گر چه او را ندیده اید، دوستش می دارید؛ و گر چه اکنون او را نمی بینید، به وی ایمان دارید و از شادمانی وصف ناپذیر و پر جلال آکنده اید، زیرا غایت ایمان خویش یعنی نجات جانهایتان را خواهید یافت." (اول پطرس ۱: ۸-۹). زندگی ما کلا دگرگون می شوند، و از عیسی مسیح یاد می گیریم که "بُردبار و فروتن" باشیم. روش تازه ای در زندگی خود میبینیم که قبلا نداشتیم. زیرا روح خدا زندگی تازه در ما می آفریند!
در بارۀ این فیضِ بی مانند، در کلام خدا می خوانیم: "عیسی خداوند در شبی که تسلیم دشمنان شد، نان را گرفت و بعد از شکرگزاری آن را پاره کرده گفت: این است بدن من برای شما. این را بیاد من بجا آورید. همان طور پس از شام پیاله را نیز برداشته گفت این پیاله همان پیمان تازه ایست که با خون من بسته می شود. هرگاه این را می نوشید بیاد من بنوشید" (اول قرنتیان ۱۱: ۲۳- ۲۶). دقّت: در مراسم شام ربانی، نان نشانۀ بدن مسیح است که برای نجات ما از موت (نتیجۀ گناه) پاره شد و حیات او که "هیچ گناه نکرد" (اول پطرس ۲: ۲۲). در ما جاری گشت. پیاله نشانۀ خون ریخته شدۀ مسیح برصلیب است، که ما را "از هر گناه پاک می سازد" (اول یوحنا ۱: ۹).
عدۀ زیادی از مسیحیان بدون توجه به آنچه خدا در کلامش تعلیم می دهد، زندگی خود را صرف کار و توجه در رفاه حال خود و جلب توجه از دیگران می نمایند. چنانکه در کلام خدا می خوانیم: "مردم سرگرم عیش و نوش مهمانی و عروسی خواهند بود درست همانطور که در زمان نوح قبل از آمدن طوفان بودند - (بدون تفکر و آماده شدن برای زندگی در دنیای آینده که خدا ما را برای زیستن در آن با او تا به ابد، آفریده است)، تا آنکه سیل آمد و همه را برد" (متی۲۴: ۷ ۳- ۹ ۳). اگر خدای نکرده این حالت زندگی ما را تشکیل می دهد، هر چه زودتر از خدا بخواهیم، تا با هدایت روح القدس در مطالعۀ کتاب مقدس یا شنیدن آن از کسانی که آن را به درستی تعلیم می دهند، زندگی ما را به شکل مسیح در آورد(دوم قرنتیان ۳: ۸ ۱). و این آیه را به خاطر داشته باشیم که: "امین است خدایی که شما را به مشارکت با پسرش خداوند ما عیسی مسیح فراخوانده است" (اول قرنتیان ۱: ۹).
از مطالعۀ این دعوتِ بسیار عجیبِ و باور نکردنیِ خدا، "دل در درون ما نمی تپد؟" تا هر چه زودتر آن را با دیگران در میان بگذاریم؟ (لوقا ۲۴: ۳۲) و چه بهتر تمام این واقعه را با دقت بخوانیم تا حس کنیم که چه شیرین است مشارکت با مسیحِ مهربان و آن وقت دلمان هر روز در مشارکت و گفتگو با او در کلامش به تپش خواهد افتاد، و این الهامِ بسیار مهم و حیاتی دیگرِ او را نیز به یاد خواهیم آورد، که "در جلال نیز با وی خواهیم بود"، که بر شادمانی ما خواهد افزود: "در آنچه بالا است تفکر کنید نه در آنچه بر زمین است. زیرا که مُردید و زندگی شما با مسیح در خدا مخفی است. چون مسیح که زندگی ما است ظاهر شود آنگاه شما هم با وی در جلال ظاهر خواهید شد" (کولسیان ۳: ۲-۵). در حاشیه: قراجه داغی شاعر معروف مسیحی، بیت آخر شعرِ "تا نگردی طفل"، را چنین سروده است:
تا نگردی همچو طفلی بی ریا گفت عیسی: جای تو در جای ما نیست.
خواندن این شعر مرا تشویق کرد تا برای اولین بار در زندگی، شعری؟ بسرایم:
در این دنیا، ترا تولد تازه از خدا باید تا در آن دنیا، زندگی با خدا ترا شاید!
از خدا بخواهیم تا این دعا در زندگی ما تحقق یابد: اینست دعای پولس رسول برای همۀ ما: (غلاطیان ۴: ۹ ۱).