"سنگِ زنده، رد شده از مردم، لکن نزد خدا برگزیده و مکرّم" (اول پطرس ۲:۴). کیست این سنگ زنده برگزیده و مکرّم؟ برای پاسخ، به تنها کتابی که از"الهام خدا است" مراجعه می کنیم تا پاسخ را از خود خدا بشنویم: عیسی مسیح در باره این سنگ می فرماید: "هر که بر آن سنگ افتد، خُرد (افتاده دل) خواهد شد، و هرگاه آن سنگ بر کسی افتد، او را در هم خواهد شکست" (متی ۲۱:۴۴). در بعضی از نسخه های قدیمی، این آیه از قلم افتاده است. به همین علت اغلب ترجمه ها مفهوم کامل آن را نمی رسانند. در صورتی که با مطالعۀ دقیق کلام خدا، چنانکه خواهیم دید، این آیه مرکز ایمان مسیحی را تشکیل می دهد. با خواندن آیه ۴۲، دو آیه پیشتر از آیۀ فوق، صحت این ادعا ثابت می شود. زیرا در آن می خوانیم: "همان سنگی که معماران رد کردند، سنگ اصلی بنا شده است. خداوند چنین کرده و در نظر ما شگفت می نماید."
* - در تورات در باره این سنگ می خوانیم: "پایهایم را بر صخره گذاشته قدمهایم را مستحکم گردانید" (مزمور ۴۰:۲). "خدایم صخره من است که در او پناه می برم" (مزمور ۱۸:۲). در (اشعیاء ۲۸:۱۶) خداوند می فرماید: "در صهیون سنگ بنیادی نهادم، سنگ آزموده و سنگ زاویه گرانبها و اساس محکم". در (کتاب دانیال ۲:۳۱-۳۵) در باره این سنگ می خوانیم: "سنگی بدون دخالتِ دستها جدا شده ... تمثال را زد ... خرد ساخت ... آن سنگ کوه عظیمی گردید و تمام زمین را پر ساخت." آیا عجیب نیست؟
* - در انجیل در (اعمال رسولان ۴:۱۱-۱۲) درباره این سنگ می خوانیم: پطرس از روح القدس پر شده، به بزرگان و مشایخ و علمای دین پاسخ داد: "اوست سنگی که شما معماران رد کردید ولی سنگ اصلی بنا شده است. در هیچ کس جز او نجات نیست زیرا، زیر آسمان نامی جز نام عیسی به آدمیان داده نشده تا بدان نجات یابیم" در (رومیان ۹:۳۳) در این باره می خوانیم: "هان در صهیون سنگی قرار می دهم که سبب لغزش شود، و صخره ای می نهم که موجب سقوط گردد؛ و آن که بر او توکل کند، سرافکنده نشود". در (اول قرنتیان ۱۰:۳-۴) می خوانیم: "و همه از یک خوراک روحانی خوردند و از یک آشامیدنی روحانی نوشیدند؛ زیرا از آن صخره روحانی می نوشیدند که از پی آنان می آمد، و آن صخره مسیح بود". آیا عجیب و شگفت انگیز نیست؟ در حدود ۷۰۰ سال پیش از تولد مسیح، در باره او نبوت شده است "اسم او عجیب ... خوانده خواهد شد" (اشعیا ۹:۶). در (اول پطرس ۲:۴-۸). می خوانیم با نزدیک شدن به او، یعنی به آن سنگ زنده که آدمیان رد کردند، اما نزد خدا برگزیده و گرانبهاست، شما نیز چون سنگهای زنده به صورت عمارتی روحانی بنا می شوید تا کاهنانی مقدس باشید و به واسطه عیسی مسیح، قربانیهای روحانی مقبول خدا را بگذرانید. زیرا در کتاب مقدس آمده است که: "هان در صهیون سنگی مینهم، سنگ زیربنایی برگزیده و گرانبها آن که بر او توکل کند سرافکنده نگردد. این سنگ برای شما که ایمان آورده اید، گرانبهاست؛ اما آنان را که ایمان نیاورده اند، همان سنگی که معماران رد کردند سنگ اصلی (سنگ زاویه) شده است، و نیز، سنگی که سبب لغزش شود، و صخره ای که موجب سقوط گردد" اینان می لغزند چون کلام را فرمان نمی برند، که این بر ایشان مقدر گشته است".
حال که خدا بوسیله کلامش بر ما مکشوف ساخت که سنگِ زیربنایی که اگر بر او بیافتیم افتاده دل می شویم و اگر او بر ما بیفتد، ما را در هم خواهد شکست همان عیسی مسیح زنده است، بهتر است که باز هم از او بخواهیم که بوسیله روحش ذهنهای ما را روشن سازد تا مفهوم کلمه افتادن را در آیه ای که تکیه کلام ما می باشد بطور کامل درک کنیم: افتادن بر عیسی مسیح به معنی: براو ایمان آوردن، به او اعتماد کردن، به او پناه بردن، بر او توکل کردن، خود را کاملا به او سپردن و از همه مهمتر، از او به یاری روح القدس اطاعت کردن و در پی او روان شدن و آخرین فرمان او را اولین وظیفه خود دانستن است! افتادنِ او بر ما به معنی درهم شکستن ما (هلاکت) است که آن "چیزی هولناک است" (عبرانیان ۱۰:۳۱). عیسی مسیحِ زنده همین حالا که مشغول خواندن این نوشته هستیم، همگی ما را بوسیله کلامش مخاطب قرار داده می فرماید: "بیائید نزد من، ... و از من تعلیم یابید، زیرا ملایم و افتاده دل هستم و در جانهای خویش آسایش خواهید یافت" (متی ۱۱:۲۸-۲۹). آیا دست به دامن مسیح شده تعلیم یافته ایم که ملایم و افتاده دل باشیم؟ یا هنوز بر خود متکی(خود رای)هستیم؟ خدا را شکر که راه توبه هنوز باز است ولی اگر فرمان نبریم، این سنگ بر ما خواهد افتاد و دیدیم "افتادن به دستهای خدا چیزی هولناک است.