این مقاله توسط یک فرد ایرانی که خارج از کشور زندگی می کرد، چندین سال پیش نوشته شده است: انجیل متی فصل دوم آیات یک تا دوازده، اشاراتی دارد به مجوسیان که به مسیح ایمان آوردند، آنجا که می فرماید: "و چون عیسی ... تولد یافت، ناگاه چند مجوسی از مشرق به اورشلیم آمده، گفتند کجاست آن مولود که پادشاه یهود است زیرا که ستارۀ او را در مشرق دیده ایم و برای پرستش او آمده ایم ... مجوسیان بعد از شنیدن سخن پادشاه، روانۀ بیت لحم شدند که ناگاه آن ستاره که در مشرق دیده بودند پیش روی ایشان می رفت تا در بالای آن جایی که طفل بود رسید بایستاد. با دیدن ستاره بی نهایت شاد و خوشحال گشتند، به خانه درآمده طفل را با مادرش یافتند و به روی در افتاده او را پرستش کردند ...
ما ایرانیها شب آخر پاییز (سی ام آذر) را که شب اول زمستان است، شب یلدا می گوییم. در این شب دور هم جمع شده با خوردن چای و شیرینی و میوه شب زنده داری کرده جشن می گیریم و می گوییم چون این شب درازترین شب سال است وقت گذرانی کرده خوش می گذرانیم. این رسم از زمانهای بسیار قدیم میان ما ایرانیها متداول بوده و هست. ولی خودمان نمی دانیم این شب نشینی را به مناسبت تولد عیسی مسیح برگزار می کنیم.
در هیچ کتابی کلمۀ یلدا به معنی دراز نیامده ولی شعرا آن را به زلف یار، دراز و سیاه تشبیه کرده اند. خود کلمۀ یلدا در اصل یَلَدا بوده که "تولد شد او" معنی می دهد، که به مرور زمان تبدیل به یلدا شده، و مردم فراموش کردند که در اصل این جشن و شب نشینی را به مناسبت تولد عیسی مسیح برپا می دارند. این نکته نیز ناگفته نماند که افتخار ایمان به مسیح از طرف اجداد ما ایرانیها اینست که ما قبل از حواریونِ مسیح به او ایمان آورده ایم. توجه: در مقالۀ فوق این حقیقت فراموش شده که: سه روز بعد از جشن یلدا، شب تولد مسیح است که روز بعد (چهارم دی ماه) در تمام دنیا تعطیل عمومی است و مردم در کلیسا ها و خانه های خود تولد مسیح را جشن می گیرند. بنابراین، نوشتۀ این فرد ایرانی حقیقت دارد. در کتاب مقدس به زبان آشوری هم در باب دومِ متی، آیۀ اول کلمۀ یلیدَ به معنی تولد شد او آمده است. اختلاف سه – چهار روز، مجموع ساعات اضافی در قرنها می باشد.
بی ایمانان، مسیحیانی که ایمانی متکی بر احساسات دارند، و حتی بعضی از مسیحیان، در مورد حقیقتِ اساسی و آسمانیِ "یگانگیِ پدر، پسر و روح القدس" سوال دارند. زیرا نمی خواهند یا نمی توانند آن را درک کنند و بفهمند. البته انسان محدود هرگز نمی تواند خدای نامحدود را درک کند. مگر اینکه او خود را بر آنان مکشوف سازد. برای کشف اسرار خداوندی ابتدا باید ایمان بیاوریم که: "هر کس به سوی خدا می آید، باید ایمان داشته باشد که او هست و به جویندگان خود پاداش می دهد" (عبرانیان ۱۱:۶).
آنوقت با مطالعۀ جدّیِ کتاب مقدس، تنها کتابی که در آن، خدا خود را بر انسان مکشوف فرموده است، موفق به یافتن هماهنگی های فراوان خواهیم بود که اینک به چند از این مکاشفه ها اشاره می کنیم:
در آفرینش: "در آغاز هنگامی که خدا{این کلمه در زبان عبری که تورات به آن به رشتۀ تحریر درآمده مرکب است: پدر- پسر} آسمانها و زمین را آفرید ... و روح خدا روی توده های تاریک بخار حرکت می کرد" (پیدایش ۱:۱-۲).
در تولد مسیح: "مریم به فرشته گفت: این چگونه ممکن است؟ من باکره هستم. فرشته پاسخ داد: روح القدس بر تو خواهد آمد و قدرت خدای متعال بر تو سایه خواهد افکند به این سبب آن نوزاد مقدس، پسر خدا نامیده خواهد شد" (لوقا۱:۳۴-۳۵).
در تعمید مسیح:"عیسی پس از تعمید، فوراً از آب بیرون آمد. آنگاه آسمان گشوده شد و او روح خدا را دید که مانند کبوتری نازل شده به سوی او می آید. و صدایی از آسمان شنیده شد که می گفت: این است پسر عزیز من که از او خشنودم" (متی ۳:۱۶-۱۷).
در تعلیمات مسیح: می خوانیم که عیسی مسیح می فرماید: "انسان تنها به نان زنده نیست، بلکه به هر کلامی که از دهان خدا صادر شود" (متی ۴:۴). در اینجا منظور مسیح اینست که همچنانکه نان برای ادامۀ زندگی جسمانی ضروری است، همچنان کلام خدا برای ادامۀ زندگی روحانی ضرورت دارد. در جایی دیگر مسیح می فرماید: "سخنانی که من به شما گفتم، روح و حیات است" (یوحنا ۶:۶۳). یعنی: کسی که به مسیح ایمان ندارد و روحش در اثر گناه مرده است(با خدا رابطه ندارد) در اثر اطاعت از سخنان مسیح، روحش زنده می شود، روح القدس در دل او مسکن می گزیند تا زندگی تازه در او بیافریند(حیات) و بتدریج به شباهت مسیح در آورد! این آیات را بدقت بخوانید: (رومیان ۸:۲۹) - (دوم قرنتیان۳:۱۹). مطالعهً دقیق دو آیه فوق، علاوه بر اینکه یگانگی خدا و مسیح را کاملاً آشکار می گردانند، این حقیقت انجیل که مسیح می فرماید: "من و پدر یکی هستیم" را تایید می کنند. (یوحنا ۱۰:۳۰).
*علت نوشتن این مختصر: مطالعۀ آیۀ متی ۱۱: ۲۵است که می بایست چنین ترجمه می شد. مسیح جواب داد، (انجیل به زبان انگلیسی) بدون اینکه کسی از او بپرسد. بنابراین معلوم است که او رابطۀ دائمی با پدر داشت، و همچنین با روح القدس (یوحنا ۱۶:۱۳-۱۴).
"تنگ است آن در و سخت است آن راه که به حیات منتهی می شود. و یابندگان آن کَم اند" (متی ۷: ۱۴). همان دقیقه ای که با ایمانِ نجات بخش، به مسیح روی می آوریم، روح خدا زندگیِ مسیح را در روح و روان ما می نشاند. ما از موت- نتیجۀ اطاعت نکردن از خدا- (پیدایش ۲ :۱۷) برمی خیزیم و برای اولین بار شروع به زیستن مطابق ارادۀ خدا که در کلامش مکشوف است، می کنیم! قدرت عجیبی برای زیستن برای جلال نام خدا در ما به وجود می آید و با اراده ای قوی در پیشبرد ملکوتش کوشا می شویم. در نتیجه آرامش فوق العاده دلهای ما را فرا می گیرد. شادی خارق العاده ای در روح و روان خود احساس می کنیم که قبلا نداشتیم. در بارۀ این شادیِ درونیِ دائمی نه خوشحالی موقتی، در کتاب مقدس می خوانیم: "شما گر چه او را ندیده اید، دوستش می دارید؛ و گر چه اکنون او را نمی بینید، به وی ایمان دارید و از شادمانی وصف ناپذیر و پر جلال آکنده اید، زیرا غایت ایمان خویش یعنی نجات جانهایتان را خواهید یافت." (اول پطرس ۱: ۸-۹). زندگی ما کلا دگرگون می شوند، و از عیسی مسیح یاد می گیریم که "بُردبار و فروتن" باشیم. روش تازه ای در زندگی خود میبینیم که قبلا نداشتیم. زیرا روح خدا زندگی تازه در ما می آفریند!
در بارۀ این فیضِ بی مانند، در کلام خدا می خوانیم: "عیسی خداوند در شبی که تسلیم دشمنان شد، نان را گرفت و بعد از شکرگزاری آن را پاره کرده گفت: این است بدن من برای شما. این را بیاد من بجا آورید. همان طور پس از شام پیاله را نیز برداشته گفت این پیاله همان پیمان تازه ایست که با خون من بسته می شود. هرگاه این را می نوشید بیاد من بنوشید" (اول قرنتیان ۱۱: ۲۳- ۲۶). دقّت: در مراسم شام ربانی، نان نشانۀ بدن مسیح است که برای نجات ما از موت (نتیجۀ گناه) پاره شد و حیات او که "هیچ گناه نکرد" (اول پطرس ۲: ۲۲). در ما جاری گشت. پیاله نشانۀ خون ریخته شدۀ مسیح برصلیب است، که ما را "از هر گناه پاک می سازد" (اول یوحنا ۱: ۹).
عدۀ زیادی از مسیحیان بدون توجه به آنچه خدا در کلامش تعلیم می دهد، زندگی خود را صرف کار و توجه در رفاه حال خود و جلب توجه از دیگران می نمایند. چنانکه در کلام خدا می خوانیم: "مردم سرگرم عیش و نوش مهمانی و عروسی خواهند بود درست همانطور که در زمان نوح قبل از آمدن طوفان بودند - (بدون تفکر و آماده شدن برای زندگی در دنیای آینده که خدا ما را برای زیستن در آن با او تا به ابد، آفریده است)، تا آنکه سیل آمد و همه را برد" (متی۲۴: ۷ ۳- ۹ ۳). اگر خدای نکرده این حالت زندگی ما را تشکیل می دهد، هر چه زودتر از خدا بخواهیم، تا با هدایت روح القدس در مطالعۀ کتاب مقدس یا شنیدن آن از کسانی که آن را به درستی تعلیم می دهند، زندگی ما را به شکل مسیح در آورد(دوم قرنتیان ۳: ۸ ۱). و این آیه را به خاطر داشته باشیم که: "امین است خدایی که شما را به مشارکت با پسرش خداوند ما عیسی مسیح فراخوانده است" (اول قرنتیان ۱: ۹).
از مطالعۀ این دعوتِ بسیار عجیبِ و باور نکردنیِ خدا، "دل در درون ما نمی تپد؟" تا هر چه زودتر آن را با دیگران در میان بگذاریم؟ (لوقا ۲۴: ۳۲) و چه بهتر تمام این واقعه را با دقت بخوانیم تا حس کنیم که چه شیرین است مشارکت با مسیحِ مهربان و آن وقت دلمان هر روز در مشارکت و گفتگو با او در کلامش به تپش خواهد افتاد، و این الهامِ بسیار مهم و حیاتی دیگرِ او را نیز به یاد خواهیم آورد، که "در جلال نیز با وی خواهیم بود"، که بر شادمانی ما خواهد افزود: "در آنچه بالا است تفکر کنید نه در آنچه بر زمین است. زیرا که مُردید و زندگی شما با مسیح در خدا مخفی است. چون مسیح که زندگی ما است ظاهر شود آنگاه شما هم با وی در جلال ظاهر خواهید شد" (کولسیان ۳: ۲-۵). در حاشیه: قراجه داغی شاعر معروف مسیحی، بیت آخر شعرِ "تا نگردی طفل"، را چنین سروده است:
تا نگردی همچو طفلی بی ریا گفت عیسی: جای تو در جای ما نیست.
خواندن این شعر مرا تشویق کرد تا برای اولین بار در زندگی، شعری؟ بسرایم:
در این دنیا، ترا تولد تازه از خدا باید تا در آن دنیا، زندگی با خدا ترا شاید!
از خدا بخواهیم تا این دعا در زندگی ما تحقق یابد: اینست دعای پولس رسول برای همۀ ما: (غلاطیان ۴: ۹ ۱).
هدف آمدن عیسی مسیح به این دنیا چه بود؟ جواب: درآوردنِ ما از چاه هلاکت در زمین (مزمور۴۰:۲)، نشاندنِ ما بر تخت سلطنت در آسمان (مکاشفه۳:۲۱). چگونه؟ برای اینکه به هدف آمدن عیسی مسیح به این دنیا پی ببریم، باید از واقعه تولد اسرار آمیز او شروع کنیم. در انجیل می خوانیم: "مریم، مادر عیسی که در عقد یوسف بود، قبل از ازدواج با او، بوسیله روح القدس آبستن شد. یوسف که سخت پایبند اصول اخلاق بود، بر آن شد که نامزدی خود را برهم بزند، او ... در خواب فرشته ای را دید که به او گفت: یوسف پسر داود، از ازدواج با مریم نگران نباش. کودکی که در رحم اوست، از روح القدس است. او پسری خواهد زائید، و تو نام او را عیسی (یعنی نجات دهنده) خواهی نهاد، چون او قوم خود را از گناهانشان خواهد رهانید. و این همان پیغامی است که خداوند قرنها قبل به زبان نبی خود، (اشعیا) فرموده بود که بنگرید! دختری باکره آبستن خواهد شد و پسری بدنیا خواهد آورد، و او را عمانوئیل خواهند نامید". (عمانوئیل به زبان عبری به معنی خدا با ما است) (متی ۱:۱۸-۲۳).
چه زیبا و عجیب است کار روح القدس در الهام کلام خدا! او با الهام دو نام مسیح در اولین باب انجیل، این هدف را بر دنیا مکشوف فرمود: اوّل - "عیسی"، یعنی نجات دهنده از گناه و بخشندۀ حیاتِ جاودان (به شرطِ ایمان به او و توبه از گناه.) دوّم - "عمانوئیل"، یعنی "خدا با ما" به شرطِ دوباره توّلد یافتن (یوحنا ۳:۳)، ( تنها شرطِ تحقق یافتنِ حقیقتِ خدا با ما )! عیسی مسیح، این هدف را به روشنی تمام به دنیا اعلام کرد و فرمود: "پسر انسان آمده است تا گم شده را بجوید و نجات بخشد" (لوقا ۱۹:۱۰). در جائی دیگر می فرماید: "من آمدم تا ایشان حیات یابند و آن را زیادتر حاصل کنند" (یوحنا ۱۰:۱۰). گم شده کسی است که راه نجاتی را که خدا قبل از آفرینش عالم مهیا کرده است در پیش نمی گیرد و راه هایی را که به نظر انسان راست می آیند انتخاب می کند که منتهی به مرگ می شوند امثال ۱۴:۱۲. متاسفانه دنیا پر از این قبیل اشخاص مغرور و از خود راضی می باشد که از تنها خدایِ واحدِ حقیقی جدا و در مرگ روحانی بسر می برند، و احتیاج به توّلدی تازه دارند، یعنی مردن نسبت به گناه خود و با ایمان به مسیح، برخاستن در زندگی جدید و جاودانی که بوسیلۀ روح القدس در ما انجام می گیرد. این حقیقت که منجر به تغییر طرز زندگیِ ما به زندگی که خدا برای ما "معیّن فرموده" یعنی به شکل مسیح در آمدن (رومیان ۸:۲۹)! بارها در کلام خدا آمده، که اینک تنها به سه مورد از آن در زیر اشاره می کنیم:
۱- در انجیل می خوانیم: "این پسر من مرده بود زنده گردید و گم شده بود یافت شد" (لوقا ۱۵:۲۴).
۲- "خدا که لطف و رحمتش بیش از حدّ تصّور ماست، ... ما را عمر دوباره داد؛ زیرا ما بسبب گناهانمان روحاً مرده بودیم و می بایست تا به ابد دور از خدا بسر ببریم. اما وقتی خدا، مسیح را پس از مرگ زنده کرد، به ما نیز عمر دوباره داد. ... بلی، او به دلیل کاری که مسیح برای ما کرد، ما را از این مرگ روحانی زنده ساخت" (افسسیان ۲:۴-۵).
۳- در جای دیگر می خوانیم: "اما زمانی رسید که مهربانی و لطف نجات دهنده ما خدا آشکار شد، و ما را نجات داد. ... او ما را از گناهانمان شست و طاهر ساخت به وسیله روح القدس، به ما تولدی تازه و حیاتی نو بخشید" (تیطس ۳:۴-۵). آیا با مطالعه کتاب مقدس دعا، اطاعت کلام و مشارکت با ایمانداران، پیش مسیح آمده ایم، یا هنوز گم شده و از خدای حقیقی جدا مانده ایم؟ آیا بهتر نیست که هم اکنون در اطاعت از کلام خدا "خود را امتحان کنیم که در ایمان هستیم یا نه ... آیا عیسی مسیح در ما است؟" (دوم قرنتیان ۱۳:۵) می دانیم که امکان ندارد مسیح در ما باشد، اگر به این چهار حقیقتِ مکشوفِ زیر در کتاب مقدس ایمان نیاورده باشیم:
† "زیرا همه گناه کرده اند و هیچکس به آن کمال مطلوب و پر جلال که خدا انتظار دارد، نرسیده است" (رومیان ۳:۲۳). برای رسیدن به کمال مطلوب، باید احساس کنیم که گناهکاریم، و بخواهیم با ایمان واقعی به پیش مسیح برویم. زیرا اگر نخواهیم برسیم به آنچه خدا انتظار دارد، گناه کرده ایم، متاسفانه: "مزد گناه موت است، اما (خوشبختانه) نعمت خدا حیات جاودانی در خداوند ما عیسی مسیح" (رومیان ۶:۲۳).
† "در هیچکس غیر از او (عیسی مسیح) نجات نیست زیرا که اسمی دیگر زیر آسمان به مردم عطا نشده که بدان باید ما نجات یابیم"(اعمال رسولان ۴:۱۲).
† " خدا واحد است و در میان خدا و انسان یک متوسطی است یعنی انسانی که مسیح عیسی باشد" (اول تیموتائوس ۲:۵).
† از همه مهمتر، برای یافتن راهی که ما را به نجات و حیات برساند، باید به مسیح زنده ایمان بیاوریم و با خوشحالی او را در دعا به داخل زندگی خود دعوت کنیم تا صدای او را بوسیله انجیل بشنویم که می فرماید: "من راه وراستی و حیات هستم" (یوحنا ۱۴:۶). و این است ختم کلام! زیرا: بدون راه رفتن به پیش خدا نیست. بدون راستی شناختنِ خدا نیست. و بدون حیات زیستن در حضور خدا نیست! در زیر فیض مسیح
نمونه هایی از توبه کردن در کتاب مقدس"این رویدادها به وقوع پیوست تا نمونه هایی باشد برای ما" (اول قرنتیان ۱۰:). در کتاب مقدس نمونه های زیادی در مورد توبه کردن به چشم می خورد که اشاره به تمام آنها از عهدۀ این مقاله خارج است. اینک تنها به چند مورد از آنها اشاره می کنیم. خواندن آنها درس عبرتی است برای ما تا مانند کسانی که توبه (اوّلین قدمِ بسیار مشکل (مکاشفه۱۶ :۸-۱۰)، بسوی خدا) را نادیده و مانند آب خوردن سهل و آسان می گیرند نباشیم. مبادا ما هم به سرنوشت آنان بخصوص رهبرانی که سقوط کرده و می کنند دچار شویم! در ادبیات فارسی بیتی داریم که مفهوم این حقیقتِ اساسی را به بهترین وجه بر ما آشکار می سازد: "خشت اول گر نهد معمار کج تا ثریا می رود دیوار کج"
† - عزرایِ نبی در کتابی به اسم خود می نویسد: "پس چون این سخن را شنیدم، جامه و ردای خود را چاک زدم و موی سر و ریش خود را کندم و ... تا وقت هدیۀ شام متحیّر نشستم (درد غیرقابلِ تحمل!) و در هدیۀ شام از تذلّل خود برخاستم و با لباس و ردای دریده به زانو درآمدم و دست خود را بسوی یهوه خدای خویش برافراشتم، و گفتم ای خدای من خجالت دارم و از بلند کردن رویِ خود بسوی تو شرم دارم زیرا گناهان ما بالای سر ما زیاده شده و تقصیرهای ما تا به آسمان عظیم گردیده است" (عزرا ۹:۳-۶).
† - در کتاب یونس نبی می خوانیم: "کلام خدا بار دوم بر یونس نازل شد ... نینوی شهر بسیار بزرگ بود که مسافت سه روز داشت. و یونس به مسافت یک روز داخل شهر شده بندا کردن شروع نمود و گفت بعد از چهل روز نینوی سرنگون خواهد شد. و مردمان نینوی بخدا ایمان آوردند و روزه را ندا کرده از بزرگ تا کوچک پلاس پوشیدند. و چون پادشاه نینوی از این امر اطلاع یافت از کرسی خود برخاسته ... پلاس پوشیده بر خاکستر نشست. پادشاه و اکابرش فرمان دادند ... مردمان و بهایم و گاوان و گوسفندان چیزی نخورند و نچرند و آب ننوشند. ... و نزد خدا بشدت استغاثه نمایند و هر کس از راه بد خود و از ظلمی که در دست اوست بازگشت نماید. (طاقت فرسا) چون خدا اعمال ایشان را دید که از راه زشت خود برگشتند از بلایی که گفته بود به ایشان برساند پشیمان گردید و آن را بعمل نیاورد" (یونس نبی باب ۳).
† - در کتاب ایوب می خوانیم: "ایوب در جواب خداوند چنین گفت ... من نمی دانستم چه می گفتم. ... پیش از این گوش من دربارۀ تو چیزهایی شنیده بود، ولی اکنون چشم من تو را می بیند! از این جهت از خود بیزار شده در خاک و خاکستر توبه می کنم" (ایوب ۴۲:۱-۶). (خود را زشت و ناچیز شمردن).
† - در کتاب مزامیر در قصیدۀ داود میخوانیم: "هنگامی که خاموش می بودم استخوان هایم پوسیده میشد، از نعرۀ که تمامی روز میزدم. چونکه دست تو روز و شب بر من سنگین می بود، رطوبتم به خشگیِ تابستان مبدل گردید. به گناه خود نزد تو اعتراف کردم ... پس تو آلایش گناهم را عفو کردی" (مزمور۳۲:۱-۵). (اعتراف به گناه در حضور خدایی که به دل می نگرد دردناک است).
† - در کتاب اشعیای نبی می خوانیم: "چون او را (بر صلیب) می نگریم منظری ندارد که مشتاق او باشیم. خوار و نزد مردمان مردود و صاحب غمها و رنج دیده ... حال آنکه بسبب تقصیرهای ما مجروح و به سببِ گناهانِ ما کوفته گردید" (اشعیا ۵۳:۲-۵). (درد و رنجِ غیر قابل توصیف که بار گناهان ما است!) حال که مسیح بار سنگین گناهان ما را بر دوش خود گرفت.ما ایمانداران به او چگونه باید توبه کنیم؟
تنها راهِ رهایی از بار سنگینِ گناه اینست که: در روحِ توبه، با خواندنِ(متی ۲۷)! ساعتی متحیّر بر صلیبِ مسیح بنگریم. آنوقت رنجهای او را در روح روانِ خود حس کنیم و به او "که ایمان ما را بوجود آورد و آن را کامل می گرداند چشم بدوزیم" (عبرانیان ۱۲:۲)، و این صدا را از او در انجیل بشنویم: "عیسی چون ایمان ایشان را دید، ... گفت: دل قوی دار فرزندم، گناهانت آمرزیده شد!" (متی ۹:۲). چه بهتر که هم اکنون با شادیِ عظیم، سرود زیر را برای تمجید نام پر شکوه و جلالِ عیسی مسیح بسراییم. در سرود نامۀ فارسی سرودی در مورد رهایی از بار سنگین گناه داریم که بند اول و آخر آن چنین هستند:
عیسی به تو محتاجم چونکه گنهکارم
غیر از تو نبود امید در تو امیدوارم
به مُنجی من محتاجم در تو پناه آرم
خون مقدس تو رفع عصیان کند
عیسی به تو محتاجم سنگین بود بارم
بار گناه خود را نزد صلیب آرم
آرامیِ حقیقی بخشی امیدوارم
هر کس شود ز تو دور دانم زیان کند.
حتماً شنیده ایم که می گویند فکر نان کن که خربزه آب است. می دانیم که منظور از نان به دست آوردن قوت و قدرت برای ادامه زندگی زمینی است، منظور از خربزه، داشتن زندگی سهل و آسان و در پیِ خوشگذرانی بودن، یا بقول سلیمانِ نبی "در پی باد زحمت کشیدن" است. معلوم است که چنین زندگی "نقش بر آب است." این حقیقت در مورد زندگیِ جاودانی(حیات) نیز صادق است. عیسی مسیح بوسیلۀ انجیل می فرماید: "نان خدا آن است که از آسمان نازل شده، به جهان (مردم) حیات می بخشد" ... "نان حیات من هستم". (یوحنا ۶:۳۲-۳۳). آیا این را باور کرده ایم آیا عیسی مسیح را نان خدا برای خود می دانیم؟ اگر نه، کتاب انجیل را باز کنیم و نوشته دو شاهد عینی را که در بارۀ این نانِ خدا با الهام از روح خدا نوشته اند بخوانیم و سپس با گوش ایمان، ندائی از آسمان در این باره بشنویم و به تنها نان خدا ایمان بیاوریم و زندگی جاوید را از دستهای سوراخ شدۀ او به خاطر ما بر صلیب، دریافت نماییم:
۱-"زیرا آنگاه که آمدن پر قدرت خداوندمان عیسی مسیح را به شما اعلام می کردیم، از پی افسانه هائی که زیرکانه ابداع شده باشند نرفته بودیم! بلکه کبریای او را به چشم دیده بودیم. او از خدای پدر، جلال و اکرام یافت و سروشی از جلال کبریائی به او در رسید که: "این است پسر محبوبم که از او خشنودم." ما خود بر آن کوه مقدس با او بودیم و آن سروش آسمانی را به گوش خود شنیدیم. بعلاوه، کلام بس مطمئن انبیا را داریم ( کتاب مقدس)، که نیکوست بدان توجه کنید" (دوم پطرس ۱:۱۶-۱۹).
۲-"در باب آنچه از آغاز بود و ما آن را شنیده و با چشمان خود دیده ایم، آنچه بدان نگریستیم و با دستهای خود لمس کردیم، یعنی کلام حیات: حیات ظاهر شد؛ ما آن را دیده ایم و بر آن شهادت می دهیم. ما حیات جاویدان را به شما اعلام می کنیم، که با پدر بود و بر ما ظاهر شد" (اول یوحنا ۱:۱-۲). در کلام خدا آنچه مهم و حیاتی است معمولاً سه بار تکرار شده است، چنانکه شنیدن صدای آسمانی در بارۀ حقانیتِ عیسی مسیح که سه بار تکرار شد (متی ۳:۱۷) (متی ۱۷: ۵) و (یوحنا ۱۲:۲۸). خدا از آسمان می فرماید: "این است پسر عزیز من" مسیحِ زنده می فرماید: آن که "گوش دارد" بشنود! (مکاشفه ۲:۲۹).