در کلام خدا می خوانیم: مسیح آمد تا "گمشده را بجوید و نجات بخشد" (لوقا ۱۹:۱۰). آیا می دانید که در نظر خداوند چه کسی گمشده است؟ پاسخِ کتاب مقدس به این سوال اینست: گمشده کسی است که تنها "راه رسیدن به خدا" را (یوحنا ۱۴:۶)، در پیش نمی گیرد، بلکه در "راههایی که بنظر انسان راست می آیند اما عاقبت به مرگ (موت یا جهنم سوزان) منتهی می شوند" سرگردان است (امثال ۱۴:۱۲)! عیسی مسیح در داستان "پسر گمشده" (لوقا ۱۵: ۳-۲۳)، ما را با چهار نوع گمشده آشنا می سازد:
اوّل - گوسفند گمشده - این مثل در باره کسانی است که هیچ علاقه ای به کار خدا ندارند. البته این به آن معنی نیست که این اشخاص آدمهای بدی هستند، ممکن است آدم های بسیار خوبی باشند. ولی خوشحالی، شادی و آرامش خود را در جای دیگر غیر از وقت گذراندن در حضور خدا (مطالعه کلام و دعا) و یا در جماعت کلیسا می یابند. عیسی مسیح بخاطر این قبیل گمشده ها آمد، تا "گمشده را بجوید و نجات بخشد".
دوّم - سکه گمشده - این مثل در باره کسانی است که به مسیح ایمان دارند ولی ایمان خود را به عمل در نمی آورند. در این مثل، معلوم است که سکه قیمتی بوده است. سکه وقتی ارزش دارد که به جریان بیفتد و زندگی ما را تاًمین نماید، در غیر این صورت قابل استفاده نبوده، و در حقیقت می توان گفت که گمشده است. در دنیا اشخاص بسیار متمولی هستند که نمی خواهند از ثروت خود به خدا هدیه کنند. (بقول یک مبشر کلام: "اگر هر کس روزانه از یک وعده غذا صرف نظر کند، معادل ارزش آن را برای پیشرفت ملکوت خدا هدیه دهد، دنیا قبل از آمدن عیسی مسیح نجات خواهد یافت." کسانی که دارایی، قابلیت، وقت و سلامتی خود را در راه خدا صرف نمی کنند، زندگی پوچ و بی معنی دارند و در حقیقت گمشده هستند. عیسی مسیح بخاطر این قبیل اشخاص آمد، تا "گمشده را بجوید و نجات بخشد"
سوّم - پسر گمشده - این مثل در باره کسی است که همه چیز داشت یعنی مال، مکنت، راحتی، آسایش و محبّت خانوادگی، ولی دلش از ناراستی و گناه پر بود. او ارثیه خود را از پدرش طلبید و به جای دور دستی رفت و همه را در راههای نامشروع تلف نمود. در آخر پشیمان شد و به پیش پدر برگشت. پدر با آغوش باز از او استقبال نمود. در قلب همه ما میل به گناه وجود داشته و دارد و همه ما گمشده بودیم و یا هستیم. ولی خدا را شکر، مسیح آمد تا "گمشده را بجوید و نجات بخشد". میلیونها نفر به ندای مسیح که می فرماید: "به پیش من آئید، و من شما را آرامی خواهم بخشید" (متی ۱۱:۲۸) گوش فراداده و مانند پسر گمشده به پیش مسیح برگشته به سخنان او در انجیل ایمان آورده، آرامش حقیقی را دریافت داشته اند. در انجیل می خوانیم که: خوان نعمت خداوندی گسترده است، ندا در داده شده و داده می شود. اکنون بر ما است که بخود آئیم (چنانکه پسر گمشده بخود آمد)، و تمام افکار، احساسات و اراده خود را تواًم با زحمات، مشکلات، فقر، تنگدستی، غنا، غم و شادیِ خود را به خدا بسپاریم. او حاضر است ما را با آغوش باز بپذیرد و با ما شادی نماید. او این وعده را داده است و می دانیم که "وعده دهنده امین است!" بنابراین، هم اکنون در هر حالی که هستیم، اگر با تمام دل و جان به پیش او برویم ما را رد نخواهد کرد. (یوحنا ۶:۳۷).
چهارم - برادرِ بزرگترِ گمشده - او وقتی شنید که این همه سر و صدا و مهمانی بخاطر بازگشت برادر گمشده اش بود ناراحت شد. این برادر، نمونه کسانی است که از خود راضی هستند و خیال میکنند همه چیز دارند و احتیاج ندارند به دعوت مسیح گوش دهند و به نزد او بیایند. چنان که در داستان دیدیم، پدر پیش پسر بزرگتر می آید و به او التماس می کند که به مجلس مهمانی داخل شود و با او در شادی نجات شریک شود ولی او نخواست. خدا نیز برای این قبیل اشخاص کاری انجام نمی دهد، زیرا این اشخاص از بس خود خواه و در فکر برآوردن امیال و آرزوهای نفسانی خود هستند، که دیگر وقت خواندن، شنیدن یا فکر کردن ندارند تا بدانند کسی که شخصاً بوسیله ایمان به مسیح روحاً با خدا در ارتباط نیست در حقیقت گمشده است. مسیح آمد تا "گمشده را بجوید و نجات بخشد" حال وقت آن رسیده که این امر خدا را به مرحله عمل در بیاوریم: "خود را بیازمایید تا ببینید آیا در ایمان هستید یا نه. خود را محک بزنید. آیا در نمی یابید که عیسی مسیح در شما است؟ مگر آنکه در این آزمایش مردود بشوید!" (دوم قرنتیان ۱۳:۵)، و ببینیم که آیا مسیح توسط کلامش در ما زندگی می کند، و بوسیله او روحاً با خدا در ارتباط هستیم؟ و یا جزو یکی از این گروهها می باشیم که مسیح بطور مثل به ما معرفی کرد! اگر خدای نکرده در این گروه ها هستیم، نباید مایوس شویم، بلکه خدا را شکر کنیم که هنوز وقت باقی است و راه توبه و بازگشت به سوی خدا نیز باز است. عیسی مسیح زنده هنوز هم بوسیله انجیل گمشده را می جوید و نجات می بخشد. تنها کاری که باید انجام دهیم اینست، به آنچه او انجام می دهد ایمان بیاوریم و در دعا از او بخواهیم تا بر ما رحم کند، ما را دریابد، نجات بخشد و زندگی جاودان عطا فرماید.
"خداوند همیشه با من است!" (مزمور ۱۶: ۸) بعد از ایمان آوردن و سپردن عنانِ زندگیِ خود به او، در ما شروع می شود و تا به ابد ادامه خواهد یافت. عیسی مسیح در دعای خود به خدا، چنین شهادت می دهد: "زندگی جاوید(حیات جاودان) از این راه بدست می آید که تو را که خدایِ واحدِ حقیقی و بی نظیر هستی و عیسی مسیح را که به این جهان فرستادی، (با دل و جان) بشناسند" (یوحنا ۱۷ :۳). در جایی دیگر می خوانیم: "شهادتی که خدا در بارۀ پسر خود داده اینست که خدا به ما حیات جاویدان بخشیده، و این حیات در پسر اوست. آن که پسر را دارد، حیات دارد و آن که پسر خدا را ندارد از حیات برخوردار نیست". (خلاصۀ اول یوحنا ۵: ۱۰-۱۲). کتاب مقدس شهادت می دهد که همۀ انسانها گناهکار هستند و باید از گناه خود پاک شوند، و حیات جاودان را از خدا به ارمغان گیرند. طبق کلام خدا، انسان نمی خواهد و اگر هم بخواهد نمی تواند صاحب حیات جاودان شود: زیرا "هر تصوّرِ دلِ انسان دائم محض شرارت است" (خلاصۀ پیدایش ۶ :۵).در جایی دیگر می خوانیم:"انسان نمی تواند چیزی جز آنکه خدا به او ببخشد بدست آورد" (یوحنا ۳: ۲۷).
گناه در نتیجۀ غرور شیطان (نفس گناهکار) یا (تکیه بر خود) یا (خود رای)، به تمام نسل بشر به ارث می رسد و ریشۀ تمام گناهان است که توبه از آن بسیار مشکل بلکه می توان گفت که از محالات است. اینست که: "نفسِ گناهکارِ او (انسان) باید با مسیح بر صلیب کشته شود" (رومیان ۶:۶). تا با توبه از گناه و ایمان به مسیح، حیاتِ او را که بر صلیب به عوض آنانی که بر او ایمان می آورند فدا شد، در بر کنند و به زندگی تازه خود ادامه دهند. زیرا "آنان که به مسیح عیسی تعلق دارند، نفس را با همۀ هوسها و تمایلاتش بر صلیب کشیده اند" (غلاطیان ۵ :۲۴). آیا نفسِ گناهکار ما، با ایمان به آنچه مسیح به جای ما بر صلیب انجام داد از ما رخت بربسته است؟ یا هنوز به قدرت خود باقیست و هنوز از این الهام خدا اطاعت نکرده ایم:"بدنهای خود را همچون قربانی زنده ... به خدا تقدیم کنید" (رومیان ۱۲ :۱). مسیح بارها در بارۀ برداشت قدم اول برای دریافت حیات جاودان هشدار می دهد. برای نمونه:
۱- داشتن تولد تازه برای داخل شدن به ملکوت خدا (یوحنا ۳:۳). ۲- احساس نیاز ما به خدا، و وارد ملکوت خدا شدن (متی ۵ :۳). ۳- از دست دادن جان خود به خاطر مسیح، و بازیابی آن (متی۱۰ :۳۹). باید اقرار کرد که بر داشتن این اولین قدم بسیار مشکل است. بدین جهت است که اغلب نادیده گرفته می شود و در نتیجه نفوذ دنیا به داخل کلیسا راه می یابد. و آن را به صورتی که می بینیم در می آورد! بنابراین، با توجه به این آیه: "وقت را دریابید زیرا این روزها شریر است"(افسسیان ۵: ۱۶). وقت است که با در نظر گرفتن سه نمونۀ فوق، دربرداشت مهمترین قدم در زندگی روحانیِ خود اقدام نماییم. در ادبیات فارسی در برداشتنِ قدم اول در زندگی آمده "خشت اول گر نهد معمار کج تا ثریا می رود دیوار کج" مسیح این حیات را، با جان نثاری خود بر صلیب، به کسانی که او را مُنجی و مولای خود می دانند داد. او از پیش در این باره فرمود: "من آمده ام تا آدمیان حیات یابند و آن را بطور کامل )جاودان( داشته باشند. من شبان نیکو هستم، شبان نیکو جان خود را برای گوسفندان فدا می سازد" (یوحنا ۱۰:۱۰ -۱۱).
حال اگر با "غمی که از خداست" (دوم قرنتیان ۷: ۱۰) نسبت به گناه خود مرده ایم، حیات مسیح در ما ظاهر شده است. هم اکنون از گناه آزاد و زندگی پر از پاکی و قدوسیت را سپری می سازیم. زیرا خدا گناهان ما را بر دوش مسیح بر بالای صلیب میخکوب کرد تا دیگر گناه نکنیم و حتی میل به گناه کردن هم در خود نداشته باشیم. این فیض عظیم، وقتی بدست می آید، که خود را با تمامیِ دل و جان به مسیح بسپاریم، از همه ناپاکی ها بوسیلۀ درخواستِ هدایت از روح القدس، مطالعۀ دقیق کلام خدا و زیستن بر طبق دستورات آن پاک شویم. نه به وسیلۀ تکیه بر خود یا بر انسان در هر مقامی که باشد! بلکه تکیه بر مسیح که شباهت او بر دل و بر تمام غرایز ما تسلط دارد (غلاطیان ۴: ۱۹). او برای رسیدنِ ما به این فیض "عطایای مختلفی به مردم بخشید: بعضی را برای رسالت، بعضی را برای نبوت، بعضی را برای شارت و بعضی را برای شبانی و تعلیم برگزید تا مقدسین را در کاری که برای او انجام می دهند مجهز سازند. ... تا ما همه به آن وحدتی که در ایمان و شناسایی فرزند خداست، دست یابیم و مطابق آن میزانِ کاملی که در مسیح یافت می شود، به انسانیت کامل برسیم" (افسسیان ۴: ۱۱-۱۳). چه خوشبخت اند کسانی که خدا آنان را به این میزانِ کامل رسانده، و در این دنیا "در مسیح دائما در موکبِ ظفرِ خود میبرد" (دوم قرنتیان۲ :۱۴). و در آن دنیا، "مسیح آنان را در پیشگاهِ پدرِ خود و فرشتگان او، از آنِ خود خواهد دانست" (مکاشفه ۳: ۵). "پس به این چیزها چه گوییم؟" چه بهتر با تشکر از او در دل بسراییم: "ما را نی، ای خداوند ما را نی، بلکه نام خود را جلال ده"(مزمور ۱۱۵: ۱). مسیح در اوایل شروع به خدمتش در (متی ۱۱: ۲۸). فرمود "بیایید نزد من". و در آخر خدمتش در (یوحنا ۲۱:۲۲). می فرماید "از پی من بیا". یعنی ما که نزد او آمده ایم، باید تصمیم بگیریم که "رویم "در پی عیسی هر روزه."(از سرود نامۀ فارسی) چگونه؟ با گردش با او در کلامش، بوسیلۀ هدایتِ روحش!
"مسیح ما را آزاد کرد تا آزاد بمانیم" (غلاطیان ۵:۱). خداوند در کلامش از ما خواسته که خود را بیازمائیم (دوم قرنتیان ۱۳:۵). آیا بهتر نیست همین حالا که مشغول مطالعه این نوشته هستیم، از این دستور خدا اطاعت کنیم، خود را بیازمائیم و ببینیم واقعاً آزاد هستیم؟ برای یافتن جواب، باید به این حقیقت کلام خدا توجه کنیم که : انسان تا وقتی به خدا نرسیده، از منبع حیاتِ خود دور افتاده و در حقیقت آزاد نیست و در بند شهوت جسم، خواهش چشم و غرور زندگانی اسیر است. جای بسی تاسف است که حتی کسانی که خود را آزاد می دانند نیز اسیر این عوامل می باشند.
آزادی از اسارتِ عوامل فوق، تنها با پیوستن به خدا امکان پذیر است. ولی چون طبق کلام خدا انسان ذاتاً گناهکار است، (به مزمور ۵۱:۵ مراجعه شود) طبیعتاً نمی تواند با خدائی که پاک و قدوس است رابطه داشته باشد و او را خشنود سازد. بنابراین، انسان نیازمند نجات دهنده ایست که او را از قدرت گناه، نتایج مرگبار آن برهاند و زنجیرهای اسارت را از دست و پایش بگشاید. آن نجات دهنده کسی جزعیسی مسیح نیست که نه تنها با مرگ خود بر صلیب مکافات گناهان ما را پرداخت، بلکه با رستاخیزِ مظفرانه اش از مردگان، و صعود به آسمان برای ما ایمانداران به مسیح شفاعت می کند. (به عبرانیان ۷:۲۴-۲۵ مراجعه شود) بدین نحو، کسانی که به مسیح ایمان می آورند، بوسیله او به خدا رسیده از قید شهوت جسم، خواهش چشم و غرور زندگانی (اول یوحنا ۲:۱۶). آزاد می شوند و به آزادی حقیقی، همان آزادی که مسیح ما را با آن آزاد کرد می رسند.
آزادی در مسیحیت، چنانکه دیدیم، مفهومی عمیق تر از آنچه در دنیا از آن برداشت می شود دارد. آزادی دنیوی به مفهوم بی بند و باری در انجام هر گونه اعمال گناه آلود و فساد است، در حالی که در مسیحیت، آزادی به مفهوم رها شدن از قید بی بند و باری، گناه، و فساد است. زیرا یک مسیحی واقعی که با چشم ایمان، گناهان خود را بر صایب مسیح می بیند، می داند که به قیمت خون مسیح از اسارت شیطان و جهنم سوزان آزاد گشته است. او نه تنها از روی میل گناه نمی کند، بلکه از آن متنفر است! او که ارزش نجات را درک کرده، خود را تسلیم مسیح نموده، وارد رابطه جدیدی با خدا شده است. دوم قرنتیان ۵:۱۷ همواره از مسیح قدرت روحانی کسب می کند، و در حالی که از قدرت گناه، و نفس اماره آزاد شده، از گناه به هر شکلی که باشد دوری می کند. زیرا از این امر خدا آگاه است "شما ای برادران به آزادی خوانده شده اید، نگذارید این آزادی به بی بند و باری برای ارضاء امیال جسمانی شما تبدیل گردد" (غلاطیان ۵:۱۳).
آیا واقعا عیسی مسیح از مردگان برخاسته است؟ حقیقت تابناک مرگ و رستاخیز عیسی مسیح، که اساسِ مسیحیت بر آن استوار است ، همیشه در سرلوحۀ بشارتِ انجیل قرار دارد. برای پی بردن به واقعیت رستاخیز مسیح، باید به کلام خدا مراجعه کنیم و در آن بخوانیم: "در آن روزها یهودیانِ خدا ترس، از همه ممالک زیر آسمان، در اورشلیم بسر می بردند." همۀ آنان به زبان محلی خود، این شهادت را، در اوّلین پیام پطرس از زبان او شنیدند: "خدا همین عیسی را برخیزانید و ما همگی شاهد برآنیم" (اعمال رسولان ۲:۳۲). در کتاب مقدس آیاتِ مشابه آیۀ فوق زیادند. در اینجا تنها به دو آیه اشاره می کنیم تا کاملا به واقعیت رستاخیز مسیح پی ببریم:
۱- پولس در دفاع خود در حضور فستوس و آگریپاس چنین می گوید: "به همه از خرد و بزرگ، شهادت می دهم. آنچه می گویم چیزی نیست جز آنچه پیامبران و موسی گفتند که می بایست واقع شود: اینکه مسیح باید رنج ببیند و نخستین کسی باشد که پس از مرگ زنده می شود" (اعمال رسولان ۲۶:۲۲-۲۳).
۲- در جائی دیگر در این باره می خوانیم: "و او ( مسیح) بدن، یعنی کلیسا را سر است. او سرآغاز و نخست زاده از میان مردگان است، تا در همه چیز برتری از آنِ او باشد" (کولسیان ۱:۱۸).
شایان توجه است: وقتی که می گوییم مسیح مرد و قیام کرد، منظور این نیست که او جسماً مرد و روح او زنده و در آسمان است. بلکه منظور اینست که عیسی مسیح با همان بدنی که داشت بر روی صلیب میخکوب شد، زجر و عذاب کشید، مرد و مدفون شد و پس از سه روز با همان بدن منتها جلال یافته (بدنِ آسمانی) از مردگان برخاست و چهل روز بعد به آسمان صعود نمود. او قبلا به سرانِ یهود فرموده بود: "من جان خود را می نهم تا آن را باز ستانم" (یوحنا ۱۰:۱۷). در شب آخر هم، شاگردان خود را دلداری داد و امروز ما را دلداری می دهد و می فرماید: "دل شما مضطرب نباشد. به خدا ایمان داشته باشید؛ به من نیز ایمان داشته باشید. در خانه پدر من منزل بسیار است، ... آنگاه که رفتم و مکانی برای شما آماده کردم، باز می آیم و شما را نزد خود می برم، تا هر جا که من هستم شما نیز باشید" (یوحنا ۱۴:۱-۳). بعد از رستاخیز، مسیحِ زنده می فرماید: "آنکه غالب آید ... بر تخت من با من بنشیند چنانکه من غلبه یافتم و با پدر خود بر تخت او نشستم" (مکاشفه ۳:۲۱). و در صفحۀ آخر کتاب مقدس، آخرین سخن او اینست: "آری، به زودی می آیم" آمین. بیا، ای خداوند عیسی! (مکاشفه ۲۲:۲۰). سالگرد قیامِ مسیح مبارک!
در شب توّلد مسیح فرشتگان آسمان چنین سرودند: "خداوند را در آسمانها جلال باد و بر زمین، در میان مردمی که خدا را خشنود می سازند آرامش و صفا باد."(لوقا ۲:۱۴). آرامشی که فرشتگان خبر آن را به چوپانان دادند، امروز بوسیله انجیل به گوش همه می رسد. ولی تنها کسانی از آن بهره می گیرند که با طرز زندگی روزانه خود خدا را خشنود می سازند. بنابراین داشتن چنین آرامش بستگی به خشنودی خدا از ما دارد. در واقع خود خداوند منبع این آرامش است. آرامشی که در انجیل درباره آن می خوانیم:"آرامش خدا که فراتر از تمامی عقل است، دلها و ذهن هایتان را در مسیح عیسی محفوظ نگاه خواهد داشت" (فیلیپیان ۴:۷). چگونه؟
حتماً بیاد داریم که در زمان کودکی هر وقت که مطابق میل پدر و مادر خود رفتار می کردیم، آنان با لبخندی توام با محبّت ما را تشویق می کردند که موجب شادی و آرامش خاطر ما می شد. این آرامش خاطر در حقیقت انعکاسی از رضایت خاطر و لبخند آنان بود که در ما بوجود می آمد! این امر در رابطه خدا با ما که در مسیح فرزندان او گشته ایم، نیز صادق است. هر وقتی که خبر خوش نجات مسیح را به کسی می دهیم و یا نیازمندی را در نام او دستگیری می نماییم، لبخند آسمانی او را در روحمان احساس می کنیم و قلبمان از آرامش او لبریز می گردد! کاش به یاری و هدایت روح او، همواره با طرز زندگی خود، خدا را خشنود سازیم تا رضایت خاطر او به دلهای ما آرامش ببخشد. آرامشی که مسیح با توّلد خود بهمراه آورد، و قبل از صعودش به آسمان آن را به ما هدیه داد و فرمود: "هدیه ای نزد شما میگذارم و میروم این هدیه آرامش فکر و دل است. آرامشی که من به شما می دهم، مانند آرامش های دنیا زودگذر نیست. پس آسوده خاطر باشید، نترسید" (یوحنا ۱۴:۲۷). آیا این آرامشِ فکر و دل را از مسیح دریافت داشته ایم؟ اگر نه، همین حالا در فروتنیِ تمام از او بطلبیم!
مانند ستارگان در جهانِ تاریک بدرخشید (فیلیپیان۲: ۱۵). برای اطاعت از این فرمان خداوند، باید در خود نور داشته باشیم تا بتوانیم مانند ستارگان بدرخشیم. این نور را از کجا به دست بیاوریم؟ به کلام خدا مراجعه کنیم در آن بخوانیم: "در ازل کلمه بود. کلمه با خدا بود و کلمه خود خدا بود ... حیات از او به وجود آمد و آن حیات نور آدمیان بود" (یوحنا۱: ۱- ۵). در بارۀ آن حیات، مسیح می فرماید:"من راه، راستی و حیات هستم" بنابراین عیسی مسیح منبع آن نور واقعی است که همۀ آدمیان را منوّر می سازد و به هر یک از ما می فرماید: "بگذارید نور شما بر مردم بتابد تا کارهای نیک شما را ببینند و پدر آسمانیِ شما را ستایش نمایند" (متی ۵: ۱۶).
سالهاست که خداوند مطالعۀ این مقالات را وسیلۀ ایمان آوردنِ عدۀ نامعلوم از مردم قرار داده، و همۀ ما از فیض او، با اعتماد بر کلام او، پی برده ایم: که عیسی مسیح ما را محبت نمود، با خون خود خرید، از "هر گناه پاک کرد"، ردای پارسایی خود را بر ما پوشانید (اشعیا ۶۱: ۱۰). جلالی که خدا به او داد به ما بخشید (یوحنا ۱۷ :۲۲) "زیرا او فروغ جلال خدا است" (عبرانیان ۱: ۳). او ما را حفظ می کند (اول یوحنا ۵: ۱۸). و به شکل خود در می آورد (دوم قرنتیان ۱۸:۳). تا ما را به پیش خود ببرد (یوحنا ۱۴: ۳)! در کتاب مقدس از این فیض ها که برای نمونه نوشته شده، بی شمار یافت می شوند، که همۀ آنها گواه بر این حقیقت اند، که: "عیسی مسیح از ازل تا به ابد خداوند است" (مزمور۹۰). همچنین می خوانیم: "زیرا همان خدایی که فرمود روشنایی از میان تاریکی بدرخشد (پیدایش ۱: ۳). در قلبهای ما نیز درخشیده است تا آن نور معرفت جلال خدا که در چهرۀ مسیح مشاهده می شود بر ما بدرخشد" (دوم قرنتیان ۴: ۶). خود عیسی مسیح می فرماید:
"من نور جهان هستم کسی که از من پیروی کند در تاریکی سرگردان نخواهد شد، بلکه نور حیات را خواهد داشت" (یوحنا ۸ : ۲ ۱). آیا با این همه محبت، فیض و مشارکتِ خدا با ما این نور حیات که در ماست به دیگران درخشیده است؟
در سرود نامۀ فارسی، سرود زیبایی داریم که به یاریِ خداوند هادیِ ما در دادن پاسخ به سوال فوق باشد:
۱- فرمان عیسی است باید درخشید تابان به هرجا سوزان چو خورشید
چون شمع روشن در شام تاریک باشیم در دهر نورانی و نیک
در جای خود ما هر جا که باشیم هر یک به قسمی باید درخشیم
۲- فرمان عیسی است باید درخشید با نور ایمان با مهر و امید
داند بخوبی ضعف من و تو بیند که گاهی کم گشته پرتو
با این همه وی چشم انتظار است بیند که نور ما آشکار است
در زیر فیض مسیح.