سوال: آیا حقیقتاً خود عیسی مسیح بود که به خاطرِ آمرزشِ گناهان ما به نیابت ما بر صلیب جان فدا کرد یا شخص دیگری به جای او بر صلیب کشیده شد؟ در پاسخ، چند نکتۀ حیاتی را در زیر مطرح می کنیم به این امید که مطالعۀ دقیق آنها با هدایت روح پاک خدا، موجب شود حقیقتِ امر را به درستی دریابیم:
الف – اولین گروه کسانی را که باید در رابطه با مصلوب شدنِ عیسی مسیح در نظر بگیریم، دشمنان او بودند که به هر قیمتی می خواستند او را از میان بردارند. آنان در تمام مدتِ محاکمه و درطیِ راهی که مسیح به محل صلیب آورده شد، تا به مصلوب شدن و حتی دفنِ او با دقتِ تمام مراقب همۀ وقایع بودند و در پایان با مشورتِ پیلاطس (والی)، سنگِ مقبره را مهر و موم کرده، و مقبره را تا سه روز بوسیلۀ نگهبانان محافظت نمودند (متی ۲۷:۶۶). بنابراین ممکن نبود چنین اشتباهی از نظر آنان دور بماند، بلکه به چشم خود دیدند شخصی که بر صلیب جان داد، خود عیسی مسیح بود.
ب – گروه دوم اقوام و یاران عیسی مسیح بودند که با گریه و زاری و غم و غصۀ فراوان، شاهدِ صحنه مصلوب شدن او بودند. بعد می خوانیم که یکی از آنان با اجازۀ پیلاطس "جسد را برداشته آن را در کتانِ پاک پیچیده در قبری نو که برای خود از سنگ تراشیده بود گذارد و سنگی بزرگ بر سر آن غلطانید و برفت. مریم مجدلیه و مریم دیگر در آنجا در مقابل قبر نشسته بودند" (متی ۲۷:۵۷-۶۱). چنانکه می بینیم این گروه هم، همۀ وقایع را به چشم خود دیدند و جای قبر را نشان گذاشتند تا در روز سوم بر سرِ قبر بروند! در باب بعدی می خوانیم که سه روز بعد: "در سپیده دَم نخستین روز هفته مریم مجدلیه و آن مریم دیگر به دیدن مقبره رفتند. ناگاه زمین لرزۀ شدیدی واقع شد زیرا فرشتۀ خداوند از آسمان نازل شد به سوی مقبره رفت و سنگ را از برابر آن به کناری غلطانید و بر آن بنشست. چهره آن فرشته همچون برقِ آسمان می درخشید و جامه اش چون برف سفید بود. نگهبانان از هراسِ دیدن او به لرزه افتاده، و چون مُردگان شدند! آنگاه فرشته به زنان گفت هراسان مباشید! می دانم که در جستجوی عیسیِ مصلوب هستید او اینجا نیست، زیرا همانگونه که فرموده بود برخاسته است! بیایید و جایی را که او خوابیده بود ببینید، سپس بی درنگ بروید و به شاگردان او بگوئید که او از مُردگان برخاسته است و پیش از شما به جلیل می رود و در آنجا او را خواهید دید. اینک به شما گفتم!" (متی ۲۸:۱-۷).
ج – هرگاه، بفرض، مسیح بر صلیب جان نداد و کس دیگر به جای او مصلوب شد. بنابراین مسلماً جنازۀ آن شخص در مقبره باقی می ماند. چون با محافظتِ سه شبانه روزِ مقبره به وسیلۀ سربازان، کسی نمی توانست به آن دستبرد بزند. در حالی که می بینیم قبر عیسی مسیح در روز سوم پس از مرگ، خالی یافت شد. زیرا می خوانیم: "شمعون پطرس درون مقبره رفته، دید که پارچه های کفن در آنجا هست، اما دستمالی که گردِ سرِ عیسی بسته بودند، در کنارِ پارچه های کفن نبود، بلکه جداگانه تا شده و در جایی دیگر گذاشته شده است" (یوحنا ۲۰:۶-۷).
د – عیسی مسیح بارها پس از برخاستن از مردگان، خود را به اشخاصِ مختلف ظاهر کرد. یک بار که شاگردان عیسی در خانه بودند و درها قفل بود، می خوانیم که: "عیسی آمد و در میان ایشان ایستاد و گفت سلام بر شما و آنگاه به توما گفت: انگشت خود را اینجا بگذار و دستهایم را ببین، و دست خود را پیش آور و در سوراخِ پهلویم بگذار و بی ایمان مباش، بلکه ایمان داشته باش. توما به او گفت:خداوند من و خدای من! عیسی گفت: آیا چون مرا دیدی ایمان آوردی؟ خوشا به حال آنان که نادیده ایمان آورند" (یوحنا ۲۰:۲۶-۲۹).
ه – مهمتر از همه اینست که لازم بود عیسی مسیح بر صلیب برود. چرا؟ زیرا در انجیل می خوانیم: "او خود از هر گناهی مبرّا بود، اما یک بار جانِ خود را در راه ما گنهکاران فدا کرد تا ما را به حضور خدا بیاورد" (اول پطرس ۳:۱۸). باز در جایی دیگر می خوانیم: "اما عیسی، از آنجا که تا ابد زنده است، برای همیشه کاهن می باشد و نیازی به جانشین ندارد. بنابراین، قادر است همۀ آنانی را که بوسیلۀ او به حضور خدا می آیند، بطور کامل نجات دهد، و چون همیشه زنده است، پیوسته در حضور خدا برای ما وساطت می کند" (عبرانیان ۷:۲۴-۲۵).
خوانندۀ گرامی: ارزشِ صلیبِ مسیح در پاک ساختنِ روح و روانِ گناهکاران و نجات آنان از مرگ ابدی می باشد! صلیب مسیح نه تنها ننگی برای مسیحیان نیست، بلکه نشانۀ افتخار است. زیرا آن، تنها وسیلۀ پیروزی بر قدرت شیطان، و گناه است. خدا را شکر که مسیح سه روز پس از مرگ، "از مُردگان برخاسته و نوبر خوابیدگان شده است" (اول قرنتیان۱۵:۲۰). امید است که در مطالعۀ دقیق آیات این مقاله، صدای خداوند را شنیده باشیم که چگونه در محبت عظیمِ و بیریا، ما را بسوی خود می خواند تا به عیسی مسیح ایمان بیاوریم و با اطاعت از سخنان او، در این دنیا و دنیایِ آینده با او زندگی کنیم.
آیا کتاب انجیل تحریف و یا تبدیل شده است؟ در انجیل می خوانیم که عیسی مسیح می فرماید: "زیرا آمین، به شما می گویم، تا زمین و آسمان از میان نرود، نقطه یا همزه ای از تورات هرگز از میان نخواهد رفت، تا همه به انجام رسد" (متی ۵:۱۸). در جائی دیگر می فرماید: "آسمان و زمین زایل خواهد شد، اما سخنان من هر گز زوال نخواهد پذیرفت" (متی ۲۴:۳۵).
برای ایماندارانِ به مسیح، آیات زیر نه تنها به سوال فوق پاسخ می دهند، بلکه حقیقتِ ابدی بودنِ نقشۀ نجاتِ انسان و پیشگوئی زمان آخر که در کتاب مکاشفۀ مسیح به شرح زیر آمده است تایید می نمایند: "سپس آسمانی جدید و زمینی جدید دیدم، ... و شهر مقدسِ اورشلیمِ جدید را دیدم که از آسمان از نزد خدا پائین می آمد ... از تخت، صدایِ بلندی شنیدم که گفت: اینک مسکن خدا با آدمیان است، و او با آنها ساکن خواهد شد؛ و ایشان قوم او خواهند بود، و خود خدا با ایشان خواهد بود و خدایِ ایشان خواهد بود. او هر اشکی از چشمان آنها پاک خواهد کرد. و دیگر مرگ نخواهد بود؛ و ماتم و شیون و درد وجود نخواهد داشت،زیرا چیزهای اول سپری شد.
سپس آن تخت نشین گفت: اینک همه چیز را نو می سازم. اینها را بنویس زیرا این سخنان در خورِ اعتماد است و راست است. باز به من گفت: به انجام رسید! من الف و ی و ابتدا و انتها هستم. من به هر که تشنه باشد، از چشمۀ آبِ حیات به رایگان خواهم داد. هر که غالب آید، این همه را به میراث خواهد برد، و من خدایِ او خواهم بود و او پسر من خواهد بود. امّا نصیبِ بزدلان و بی ایمانان و مفسدان و آدمکشان و بی عفتان و جادوگران و بت پرستان و همۀ دروغگویان، دریاچۀ مشتعل به آتش و گوگرد خواهد بود. این مرگ دوم است" (مکاشفه ۲۱:۱-۸).
"سنگِ زنده، رد شده از مردم، لکن نزد خدا برگزیده و مکرّم" (اول پطرس ۲:۴). کیست این سنگ زنده برگزیده و مکرّم؟ برای پاسخ، به تنها کتابی که از"الهام خدا است" مراجعه می کنیم تا پاسخ را از خود خدا بشنویم: عیسی مسیح در باره این سنگ می فرماید: "هر که بر آن سنگ افتد، خُرد (افتاده دل) خواهد شد، و هرگاه آن سنگ بر کسی افتد، او را در هم خواهد شکست" (متی ۲۱:۴۴). در بعضی از نسخه های قدیمی، این آیه از قلم افتاده است. به همین علت اغلب ترجمه ها مفهوم کامل آن را نمی رسانند. در صورتی که با مطالعۀ دقیق کلام خدا، چنانکه خواهیم دید، این آیه مرکز ایمان مسیحی را تشکیل می دهد. با خواندن آیه ۴۲، دو آیه پیشتر از آیۀ فوق، صحت این ادعا ثابت می شود. زیرا در آن می خوانیم: "همان سنگی که معماران رد کردند، سنگ اصلی بنا شده است. خداوند چنین کرده و در نظر ما شگفت می نماید."
* - در تورات در باره این سنگ می خوانیم: "پایهایم را بر صخره گذاشته قدمهایم را مستحکم گردانید" (مزمور ۴۰:۲). "خدایم صخره من است که در او پناه می برم" (مزمور ۱۸:۲). در (اشعیاء ۲۸:۱۶) خداوند می فرماید: "در صهیون سنگ بنیادی نهادم، سنگ آزموده و سنگ زاویه گرانبها و اساس محکم". در (کتاب دانیال ۲:۳۱-۳۵) در باره این سنگ می خوانیم: "سنگی بدون دخالتِ دستها جدا شده ... تمثال را زد ... خرد ساخت ... آن سنگ کوه عظیمی گردید و تمام زمین را پر ساخت." آیا عجیب نیست؟
* - در انجیل در (اعمال رسولان ۴:۱۱-۱۲) درباره این سنگ می خوانیم: پطرس از روح القدس پر شده، به بزرگان و مشایخ و علمای دین پاسخ داد: "اوست سنگی که شما معماران رد کردید ولی سنگ اصلی بنا شده است. در هیچ کس جز او نجات نیست زیرا، زیر آسمان نامی جز نام عیسی به آدمیان داده نشده تا بدان نجات یابیم" در (رومیان ۹:۳۳) در این باره می خوانیم: "هان در صهیون سنگی قرار می دهم که سبب لغزش شود، و صخره ای می نهم که موجب سقوط گردد؛ و آن که بر او توکل کند، سرافکنده نشود". در (اول قرنتیان ۱۰:۳-۴) می خوانیم: "و همه از یک خوراک روحانی خوردند و از یک آشامیدنی روحانی نوشیدند؛ زیرا از آن صخره روحانی می نوشیدند که از پی آنان می آمد، و آن صخره مسیح بود". آیا عجیب و شگفت انگیز نیست؟ در حدود ۷۰۰ سال پیش از تولد مسیح، در باره او نبوت شده است "اسم او عجیب ... خوانده خواهد شد" (اشعیا ۹:۶). در (اول پطرس ۲:۴-۸). می خوانیم با نزدیک شدن به او، یعنی به آن سنگ زنده که آدمیان رد کردند، اما نزد خدا برگزیده و گرانبهاست، شما نیز چون سنگهای زنده به صورت عمارتی روحانی بنا می شوید تا کاهنانی مقدس باشید و به واسطه عیسی مسیح، قربانیهای روحانی مقبول خدا را بگذرانید. زیرا در کتاب مقدس آمده است که: "هان در صهیون سنگی مینهم، سنگ زیربنایی برگزیده و گرانبها آن که بر او توکل کند سرافکنده نگردد. این سنگ برای شما که ایمان آورده اید، گرانبهاست؛ اما آنان را که ایمان نیاورده اند، همان سنگی که معماران رد کردند سنگ اصلی (سنگ زاویه) شده است، و نیز، سنگی که سبب لغزش شود، و صخره ای که موجب سقوط گردد" اینان می لغزند چون کلام را فرمان نمی برند، که این بر ایشان مقدر گشته است".
حال که خدا بوسیله کلامش بر ما مکشوف ساخت که سنگِ زیربنایی که اگر بر او بیافتیم افتاده دل می شویم و اگر او بر ما بیفتد، ما را در هم خواهد شکست همان عیسی مسیح زنده است، بهتر است که باز هم از او بخواهیم که بوسیله روحش ذهنهای ما را روشن سازد تا مفهوم کلمه افتادن را در آیه ای که تکیه کلام ما می باشد بطور کامل درک کنیم: افتادن بر عیسی مسیح به معنی: براو ایمان آوردن، به او اعتماد کردن، به او پناه بردن، بر او توکل کردن، خود را کاملا به او سپردن و از همه مهمتر، از او به یاری روح القدس اطاعت کردن و در پی او روان شدن و آخرین فرمان او را اولین وظیفه خود دانستن است! افتادنِ او بر ما به معنی درهم شکستن ما (هلاکت) است که آن "چیزی هولناک است" (عبرانیان ۱۰:۳۱). عیسی مسیحِ زنده همین حالا که مشغول خواندن این نوشته هستیم، همگی ما را بوسیله کلامش مخاطب قرار داده می فرماید: "بیائید نزد من، ... و از من تعلیم یابید، زیرا ملایم و افتاده دل هستم و در جانهای خویش آسایش خواهید یافت" (متی ۱۱:۲۸-۲۹). آیا دست به دامن مسیح شده تعلیم یافته ایم که ملایم و افتاده دل باشیم؟ یا هنوز بر خود متکی(خود رای)هستیم؟ خدا را شکر که راه توبه هنوز باز است ولی اگر فرمان نبریم، این سنگ بر ما خواهد افتاد و دیدیم "افتادن به دستهای خدا چیزی هولناک است.
سه عید بزرگ که در عالم مسیحیت جشن گرفته می شوند عبارتند از:
* - عید خجسته میلاد مسیح، که به یادبود مژدۀ یافتن بخشش رایگان گناهان، بوسیله ایمان به عطای وصف ناپذیر خدا به ما، (یعنی مسیح - دوم قرنتیان ۹:۱۵) با شادی و چراغانی جشن گرفته می شود. در انجیل درباره چگونگی بخشیدن این عطا چنین می خوانیم: "در آن نواحی، شبانانی بودند که در صحرا به سر می بردند و شب هنگام از گله خود پاسداری می کردند. ناگاه فرشته خداوند بر آنان ظاهر شد، و نور جلال خداوند بر گردشان تابید. شبانان سخت وحشت کردند، اما فرشته به آنان گفت: مترسید، زیرا بشارتی برایتان دارم، خبری بس شادی بخش که برای تمامی قوم است. امروز در شهر داود، نجات دهنده ای برای شما به دنیا آمد. او خداوند مسیح است". (لوقا ۲:۸۰-۱۱).
* - عید پر جلال رستاخیز مسیح از مردگان، که به یاد بود روز یافتن زندگی جاودان، بوسیله ایمان به فداکاری عظیم و بی نظیر عیسی مسیح بر روی صلیب به خاطر ما، با شادمانی و شکرگزاری جشن گرفته می شود. در انجیل می خوانیم: "اما خدائی که در رحمانیت دولتمند است، به خاطر محبت عظیم خود به ما، حتی زمانی که در نافرمانیهای خود مرده بودیم، با مسیح زنده کرد- پس از راه فیض نجات یافته اید؛ و با مسیح برخیزانید و در جایهای آسمانی با مسیح عیسی نشانید" (افسسیان ۲:۴-۶). و این همان زندگی جاودانی است که مسیح فرمود "من آمده ام تا ایشان حیات داشته باشند" (یوحنا ۱۰:۱۰).
* - عید مبارک پنطیکاست، به یاد بود روز نزول روح القدس برایمانداران، و شروع کلیسای مسیح با دعا و شکرگزاری جشن گرفته می شود. در انجیل می خوانیم، عیسی مسیح قبل از صعودش به آسمان به رسولان برگزیدۀ خود امر فرمود: "اورشلیم را ترک مکنید، بلکه منتظر آن وعده پدر باشید که از من شنیدید ... عیسی بعد از گفتن این سخنان در حالی که ایشان می نگریستند، به بالا برده شد" (اعمال رسولان ۱:۴-۹). ده روز بعد، می خوانیم که این وعده به انجام رسید: "چون روز پنطیکاست فرا رسید همه یکدل در یک جا جمع بودند که ناگاه صدایی همچون صدای وزش تندبادی از آسمان، آمد و خانه ای را که در آن نشسته بودند، به تمامی پر کرد. آنگاه زبانه هائی دیدند همچون زبانه های آتش که تقسیم شد و بر هر یک از ایشان قرار گرفت. سپس همه از روح القدس پر گشتند" (اعمال رسولان ۲:۱-۴).
خداوند در کتابِ ارمیای نبی، به ما می فرماید : ۱"شما هر کدام از راه زشت خود بازگشت نمایید و راهها و اعمال خود را اصلاح کنید."(ارمیا ۱۸:۱۱). ۲"فکرهائی برای شما دارم فکرهای سلامتی نه بدی تا شما را در آخرت امید بخشم."( ارمیا ۲۹:۱۱). در کلام خدا می خوانیم:"آیا او (خدا) سخنی گفته باشد و نکند. یا چیزی فرموده باشد و استوار ننماید" (سفر اعداد ۲۳:۱۹). همچنین:"از جمیع سخنان نیکوئی که خداوند به خاندان اسرائیل گفته بود سخنی بر زمین نیفتاد بلکه همه واقع شد" (یوشع ۲۱:۴۵). کسی نمی تواند مفهوم آیۀ ۱ را در زندگی خود تحقق بخشد. مسیح با مرگ بر صلیب آن را ممکن ساخت! تا ما با ایمانِ به او، فکرهایِ خدا در آیۀ ۲ را، به امیدِ رسیدن به جلال خدا (کولسیان ۱:۲۷)! باور کنیم.
در مقایسۀ آیات ۱ و ۲ تفاوت فاحشی بین زندگی دنیوی و زندگیِ مسیحی وار یعنی زندگیِ تازه ای که با ایمان به مسیحِ زنده به وسیلۀ روح القدس در ما بوجود می آید، می بینیم. اگر به یاد می آوریم، خدا از قبل در باره این مقایسه هشدار داده بود: "امروز آسمان و زمین را بر شما شاهد می آورم که حیات و موت و برکت و لعنت را پیش روی تو گذاشتم پس حیات را برگزین" (سفر تثنیه ۳۰:۱۹). خدا از ما میخواهد عنانِ زندگی خود را کلا به دستان پر توان او بسپاریم و "بدنهای خود را مانند قربانی زنده و مقدس به خدا تقدیم کنیم" (رومیان ۱۲:۱). آیا مانند قربانی زنده و مقدس، شباهتِ زندگیِ مسیح را بر دل داریم؟ آیا این زندگی کوتاه و پر درد و رنجِ خود را که بقول سراینده مزمور۹۰، ممکن است "هر آن بسَر آید" با خردمندی و امید زنده و با تکیه بر وعده های خدا در کتاب مقدس سپری می سازیم؟ متاسفانه بیشتر در بارۀ آیۀ ۲ وعظ می شنویم، بدون در نظر گرفتنِ مفهوم آیۀ ۱ که سنگ بنایِ آیۀ ۲ است! در کلام خدا پیشگوییِهای زیادی در بارۀ وضع فعلی دنیا هست که وقوع می یابند که به۲ تا اشاره می کنیم: اولی را در (رسالۀ دوم تیموتاوُس ۳:۱-۷) می یابیم که چنانکه می بینیم هم اکنون به حقیقت پیوسته است! دومی را در همین رساله باب ۴ آیۀ ۳ می یابیم، که آن هم متاسفانه در زندگیِ امروزه کاملا مشهود است!
امر خداوند پاک است و چشم را روشن می کند." (مزمور ۱۹:۸). در انجیل می خوانیم: "خدای این عصر ذهنهای بی ایمانان را کور کرده تا نور انجیل جلال مسیح را که تصویر خدا است، نبینند" (دوم قرنتیان ۴:۴). بارها این حقیقت از کلام خدا در گفت وگو با بی ایمانان به ثبوت می رسد. آنان می گویند: کتاب مقدس را خوانده و یا شنیده ایم، ولی چیزی عایدمان نشده است. چرا؟ برای اینکه در آیه فوق دیدیم، شیطان ذهنهای آنان را کور کرده تا حقیقت کلام خدا را درک نکنند. بنابراین، شخص بی ایمان هر قدر بکوشد آنچه را خدا در کلامش مکشوف کرده است بفهمد، موفق نخواهد شد. مگر اینکه روح القدس ذهن یا چشم روحانی او را روشن کند. چگونه؟ : وقتی کسی که ایمان ندارد، از صمیم قلب شروع به مطالعه کتاب مقدس می نماید، کوری روحانی او برداشته می شود. تعصب، فلسفه انسانی، "استدلالها و هر ادعای تکبرآمیز که در برابر شناخت خدا قد علم کرده کنار گذاشته می شود". چرا؟ زیرا "کشف کلام خدا نور می بخشد" (مزمور ۱۱۹:۱۳۰). چندی پیش کسی که تازه ایمان آورده بود می گفت: سالها بود که درباره خدا می دانستم، ولی تا وقتی که بطور جدی کتاب مقدس را نخواندم، نتوانستم خود را به عیسی مسیح تسلیم نمایم، کلام خدا مرا قانع کرد که بدون مسیح گمراه هستم. آن وقت با گریه و زاری و با فریاد بلند از مسیح خواستم تا مرا نجات بدهد. او آواز مرا شنید و به قول حضرت داود در مزمور چهلم، "مرا از چاه هلاکت و از گل لجن بیرون کشید"!
یک نوع کوری دیگر است که در اکثر مردان خدا دیده می شود، و آن همان نا باوری، کم ایمانی و یا مشکوک بودن می باشد. نمونه ای از این نوع کوری را در کتاب دوم پادشاهان باب ششم می بینیم که وقتی خدمتکار الیشع می بیند شهر بوسیله قشون عظیمی با ارابه ها و اسبان فراوان محاصره شده است تا الیشع را دستگیر کنند، با عجله نزد الیشع برمی گردد و فریاد می زند: "ای سرورم، چه کنیم؟ " الیشع به او می گوید: "نترس! قوای ما از قوای آنها بزرگتر است"! و آنگاه چنین دعا می کند "ای خداوند، چشمان او را باز کن تا ببیند". خداوند چشمان خدمتکار الیشع را باز می کند و او می بیند که کوههای اطراف پر از اسبان و ارابه های آتشین است! شفای هر دو نوع کوری، اعتماد به و اطاعت از کلام خدا است که آن غذای روحانی افکار، احساسات و اراده ما می گردد و فکر مسیح را دارا می شویم. (اول قرنتیان ۲:۱۶). "فرائض خداوند راست (صحیح) است و دل را شاد می سازد." (مزمور ۱۹:۸).
آیا می دانیم که سّر قلب شادمان در بجا آوردن فرایض خداوند است؟ در کلام خدا می خوانیم: "آنچه به من تاب و تحمل می دهد، کلام توست که خوراک روح گرسنه من است! کلام تو دل اندوهگین مرا شاد و خرم می سازد" (ارمیا ۱۵:۱۶). می دانیم که فرائض بگونه ای مسئولیت در بر دارند، یعنی از واجبات هستند. طبیعت سرکش انسان معمولا با اطاعت فرائض میانه خوبی ندارد و در بجا آوردن آنها سهل انگاری می کند. اینست که "همه ما فرائض خدا را شکسته ایم و از جلال خدا کوتاه می آئیم." (رومیان ۳:۲۳). در مسیحیت اجرای فرایض جای مخصوص خود دارند. عیسی مسیح که سرمشق ما می باشد به خدا می گوید: "در بجا آوردن اراده تو ای خدای من رغبت می دارم" (مزمور ۴۰:۸).می دانیم که اراده خدا برای او فدا کردن جانش بر صلیب بود! پولس رسول هم که در اطاعت از فرائض خدا شادمان بود، به مسیحیان فیلیپی چنین می نویسد: "حتی اگر لازم باشد، حاضرم آخرین قطره خون خود را برای حفظ ایمانتان بریزم ... و در راه شما فدا شوم. من از این کار، شادی خواهم نمود و شما را در شادی خود شریک خواهم ساخت (فیلیپیان ۲:۱۷). ما هم که روح القدس را در خود داریم می توانیم مانند پولس رسول در اطاعت از فرائض خدا شادمان شویم، زیرا اطاعت از اراده خدا همیشه با برکت و شادی همراه می باشد.
حقیقت این است که، وقتی عیسی مسیح (هدیه خداوند به کسانی است که او را به عنوان مولا، نجات دهنده از گناه و صاحب حیات جاودان به قلب خود بپذیرند) را مولا و منجی خود دانستیم و با پشیمانی از گناهان و توبه از آنها، زندگی خود را به دستهای سوراخ شده اش بر صلیب به خاطر ما، سپردیم و بدنهای خود را همچون قربانی زنده و مقدس و پسندیده خدا که عبادت روحانی ما است به او تقدیم کردیم (رومیان ۱۲:۱) آناً یک نوع شادی و خوشحالی در خود احساس خواهیم کرد. اگر این تصمیم حیاتی را با شنیدن کلام خدا و از روی میل گرفته باشیم، شادی ما وصف ناپذیر و پر جلال خواهد بود زیرا به قول کلام خدا، "غایت ایمان خویش یعنی نجات جان هایمان را می یابیم" (اول پطرس ۱:۹). این نوع شادی همان "شادی عظیم" است که مژده آن را فرشته خداوند در شب تولد مسیح به دنیا اعلام کرد. شادی "وصف ناپذیر و پر جلال" نصیب کسانی میشود که ایمان آورند: عیسی مسیح از طرف خدا به این دنیا فرستاده شد تا "با قربانی خود گناه را محو سازد." (عبرانیان ۹:۲۶)، کتاب مقدس را راست بدانند مطابق تعالیم آن زندگی کنند! "شهادات خداوند قابل اعتماد است و به ساده دلان حکمت می بخشد." (مزمور ۱۹:۷). شهادات خداوند همان پیشگوئیها، وعده ها و اخطارهایی است که برای آگاهی، تسلی، اطمینان و محافظت همه در کتاب مقدس بشارت داده شده اند، تا با خواندن و یا شنیدن آنها حکمت یابیم و "در این عمر کوتاه با خردمندی زندگی کنیم" (مزمور ۹۰:۱۲). درخشان ترین پیشگوئیهای کتاب مقدس، درباره تولد، مرگ و رستاخیز عیسی مسیح شده اند که همه به انجام رسیده اند. در این کتاب، پیشگوئیهای درخشان بیشتری درباره ظهور ثانوی مسیح دیده می شوند که به زودی به انجام خواهند رسید! در این نوشته تنها به چند نمونه از این پیشگوئیها اشاره می کنیم:
†- تولد مسیح: (اشعیا ۷:۱۴) – (اشعیا ۹:۶) – (میکاه نبی ۵:۲).
†- مرگ و قیام مسیح: (اشعیا باب ۵۳).
†- خرابی شهر اورشلیم و به خاک و خون کشیدن ساکنین آن: عیسی مسیح در (لوقا ۱۹:۴۱-۴۴) محاصره و خرابی شهر اورشلیم را پیشگوئی میکند و می فرماید که در آن "سنگ بر سنگ برجا نخواهند گذاشت." در تاریخ می خوانیم که در سال هفتاد میلادی این پیشگوئی مسیح، به انجام رسید. شهر اورشلیم را به لشگرها محاصره کردند و به آتش سوزاندند. سربازان برای یافتن طلای ذوب شده در لابلای سنگها، سنگی بر سنگ بر جا نگذاشتند! از انجام یافتن این پیشگوئیها، و پیشگویی های زیاد دیگر که به انجام رسیده اند، پی می بریم که آنچه در کلام خدا به رشته تحریر درآمده است نه تنها قابل اعتماد است بلکه کلاً از الهام روح القدس می باشد. بنابراین، پیشگویی های دیگر که درباره ظهور ثانوی عیسی مسیح در کتاب مقدس شده اند حتماً به زودی به انجام خواهند رسید. در این جا به ظهور ثانوی مسیح اشاره میکنیم : (متی ۲۷:۳۹) – (دوم تسالونیکیان ۱:۶-۱۰) – (اعمال رسولان ۱:۱۰-۱۱).
وعده های کتاب مقدس قابل اعتماد اند. ایماندار به مسیح با اعتماد بر وعده های کلام خدا، تسلی و اطمینان پیدا می کند. چرا؟ زیرا: "خدا هر چه را که برای زندگی خداپسندانه نیاز دارد به او داده و به واسطه اینها، وعده های عظیم خود را به او بخشیده تا شریک طبیعت او (هم فکر با خدا) شده، از فسادی که در نتیجه امیال نفسانی در دنیا وجود دارد، رهائی یابد". (خلاصه ای از آیات دوم پطرس ۱:۱-۴). وعده های کلام خدا موقعی ارزش دارند که به آنها اعتماد کنیم، خود را تسلیم وعده دهنده نمائیم و "امیدی را که به آن معترفیم همچنان استوار نگاه داریم، زیرا وعده دهنده امین است" (عبرانیان ۱۰:۲۳). بر خلاف آنچه شخص دنیوی می گوید که: "تا نبینم ایمان نخواهم آورد"، ما باید به خدا گوش دهیم که می فرماید: "ایمان آور، به تو نشان خواهم داد"! وعده های کلام راستین و قابل اعتماد خدا یعنی کتاب مقدس، همیشه صحیح، استوار و پابرجا می باشند. چرا؟ "زیرا همه وعده های خدا در مسیح "آری" است و به همین جهت در اوست که ما "آمین" رابر زبان می آوریم، تا خدا جلال ابد" (دوم قرنتیان ۱:۲۰). اخطارهای کتاب مقدس قابل اعتماد هستند. در کلام خدا بارها شاهد به انجام رسیدن اخطارهای خداوند می باشیم. او بارها و بارها بوسیله پیامبران به قوم خود اخطار داد که اگر از گناهان خود توبه نکنند پراکنده خواهند شد. آنان نه تنها گوش ندادند، بلکه به این اخطار دیگر کلام خدا که: "گناه شما، شما را در خواهد گرفت" (اعداد ۳۲:۲۳).توجه نکردند، عقوبت گناه خود را یافتند، و خدا آنان را پراکنده ساخت. کاش در این دقایق که مشغول مطالعه این نوشته هستیم، ازخدا فیض بیابیم و به این آخرین اخطار عیسی مسیح گوش فرا داریم و روزانه از گناهان بسیار خود به قدرت روح او که در ما است توبه نمائیم. (ردای خود را بشوییم): "اینک به زودی می آیم و پاداش من با من است تا به هرکس بر حسب اعمالش جزا دهم. من "الف" و "ی"، اول و آخر، و ابتدا و انتها هستم". خوشا به حال آنان که ردای خود را می شویند تا حق دسترسی به درخت حیات را پیدا کنند و بتوانند به دروازه های شهر داخل شوند" (مکاشفه ۲۲:۱۲-۱۴).
احکام خداوند از طلای ناب مرغوب تر و از عسل خالص شیرین تر است (مزمور ۱۹:۱۰) می دانیم که زندگی گناه آلود هرگز رضایت خاطر انسان را کاملا فراهم نمی سازد، بلکه بیشتر از پیش او را در رسیدن به آرزوهای دلش سرگردان و بی هدف باقی می گذارد! هر کسی که با کلام خدا آشنائی دارد می داند که "فقط کلام خداست که می تواند نیاز درونی انسان را برآورده سازد" (متی ۴:۴). دو چیز هست که انسان بیشتر از هر چیز دیگر در فکر به دست آوردن آنها می باشد! یکی از آنها پول و ثروت است که در آیه به عنوان طلا ذکر شده است. می دانیم که داشتن پول، خرج و سرمایه گذاری آن هیچ گناهی ندارد. آنچه انسان را به گناه می کشاند اینست که پول در تصمیمات زندگی او رخنه کند و زندگی او را کنترل نماید که در این صورت احساس خواهد کرد که هرگز بقدر کافی ندارد و هرگز هم از داشتن پول، ثروت، مال و منال سیر نخواهد شد! دیگری بی عفتی یا رابطه نامشروع جنسی است که در آیه به عنوان شیرین تر از عسل آمده است. این غریزه، چنانکه دیده می شود قدرت دارد انسان را وسوسه نماید، تحت تاثیر قرار دهد، به دام خود گرفتار سازد و در آخر جز تلخی، درد و شرمساری چیزی برای او باقی نگذارد! این گناه فریبنده، هر چند در ابتدا ممکن است برای مدتی کوتاه، شیرین تر از عسل باشد ولی موقتی بوده ، دوامی نخواهد داشت و هرگز هم انسان را سیر نمی سازد. کلام خدا درباره این گناه خانمان سوز بارها هشدار می دهد. برای نمونه: "هر که با شهوت به زنی (مردی) بنگرد، همان دم در دل خود با او زنا کرده است" (متی ۵:۲۸). و: "خدا بی عفتان و زنا کاران را مجازات خواهد کرد" (عبرانیان ۱۳:۴). هیچ چیزی که انسان برای رضایت خاطر، سیری و خوشحالی خود به دست می آورد نمی تواند آرزوهای دل او را برآورده سازد و خلائی را که خداوند در روح و روان او به شکل خود بوجود آورده است پر نماید، مگر اینکه با شنیدن از کلام خدا، بوسیله روح القدس مجاب شود که گناهکار است و می باید از گناه نا باوری و گناهان ناشی از آن توبه نماید و به این مژده که: "مسیح عیسی که همذات با خدا است، ... به شباهت آدمیان در آمد" (فیلیپیان ۲:۵-۷). تا جان خود را برای پر کردن این خلاء روح و روان انسان بر روی صلیب فدا سازد، ایمان آورد و از سخنان او که "روح و حیات است" (یوحنا ۶:۶۳). اطاعت نماید!
"احکام خداوند (شریعت) کامل است و جان را تازه می سازد" (مزمور ۱۹:۷). تنها راه برگرداندن مسیر زندگی خود بسوی آسمان، تاثیر کلام خدا بر دل (افکار، احساسات و اراده) ما می باشد. به عبارتی دیگر، اگر ایمان به آنچه خدا در کلامش بر ما مکشوف فرموده است در زندگی به عمل درآید، مسیر زندگی ما بسوی آسمان تغییر می یابد! در کتاب مقدس درباره این ایمان میخوانیم: "ایمان از شنیدن پیام سرچشمه می گیرد و شنیدن پیام، از طریق کلام مسیح میّسر می شود" (رومیان ۱۰:۱۷). باید دانست که این گونه ایمان ما را با عیسی مسیح آشنا می سازد و موجب می شود که در دعا به حضور او برویم و از او درخواست کنیم تا ما را نجات بخشد (روح و روانی تازه در ما بیافریند). عیسی مسیح به سران یهود در این باره فرمود: "شما کتب مقدس را به دقت بررسی کنید، زیرا می پندارید به واسطه آن حیات جاویدان دارید، حال آنکه همین کتابها بر من شهادت می دهند. اما نمی خواهید پیش من آیید تا حیات یابید" (یوحنا ۵:۳۹-۴۰). مفهوم واقعی حیات یافتن، زنده شدن از مرگ است که در اینجا منظور مرگ روحانی یا هلاکت است. مرگ روحانی، جدائی از خداوند و نداشتن رابطه روحانی شخصی با او می باشد، که در نتیجه وجود گناه در انسان بوجود می آید.
در کتاب مقدس بارها از دادن جان تازه، یا تولد تازه در روح و روان، بوسیله خداوند، سخن به میان رفته است. سراینده مزمور در دعا به خدا چنین می سراید: "احکامت را هرگز فراموش نخواهم کرد، زیرا به وسیله (اطاعت) آنها مرا حیات بخشیدی" (مزمور ۱۱۹:۹۳). یعنی مرا از مرگ روحانی برخیزانیدی و روح و روان تازه عطا کردی. کسانی که می گویند تولد تازه دارند ولی شخصیت آنان تغییر نکرده، از روی احساسات این ادعا را می کنند. زیرا نسبت به زندگی سابق خود، به قول حضرت داود "چاه هلاکت و گل لجن" (مزمور ۴۰:۲)، نمرده اند و حیات را نیافته اند! بلی احکام خداوند کامل است، اگر آنها را بطور کامل بجا آوریم، خداوند ما را از مرگ روحانی زنده خواهد ساخت و حیات جاودان عطا خواهد فرمود. کلام خدا ما را از لغزش باز می دارد (مزمور ۱۱۹:۱۶۵)، هدایت می کند (مزمور ۱۱۹:۱۰۵). برای دلسردان و لغزش یافتگان شفا است (مزمور ۱۱۹:۶۷)، ساده دلان را تعلیم می دهد (مزمور ۱۱۹:۶۶). کلام خدا قابل اعتماد، بالاترین مرجع داوری و تنها راه بی انتهای ایمان است. همراه سراینده مزمور چنین دعا کنیم: "برای هر کمالی انتهائی دیدم، اما کلام تو کامل و بی انتها است" (مزمور ۱۱۹:۹۶).
حیات زندگی بازیافته ایست که تنها با ایمان به مسیح در باطن ما ظاهر می شود. واژه "نان حیات" که برای اولین بار بوسیله عیسی مسیح به دنیا اعلام شد، حائز کمال اهمیت می باشد. از این جهت، برای درک مفهوم واقعی آن، ضروریست که با هدایت روحالقدس به کلام خدا مراجعه کنیم: در تورات می خوانیم: "انسان نه به نان تنها، زیست می کند بلکه به هر کلمه ای که از دهان خداوند صادر شود زنده می شود" (تثنیه ۸:۳). در انجیل، مسیح می فرماید: "آمده ام تا به شما حیات واقعی عطا کنم" (یوحنا ۱۰:۱۰). برای اینکه به مفهوم این دو آیۀ بسیار مهم پی ببریم، ابتدا باید بدانیم که کلام یا کلمه که از دهان خدا صادر شده، همان کتاب مقدس است که بوسیله الهام روح القدس بر نویسندگان آن به رشته تحریر در آمده است (دوم پطرس ۱:۲۱) که موضوع اساسی آن کلا بر عیسی مسیح متمرکز می باشد! کلمات این کتاب، مانند خود خدا، "زنده و مقتدر و برنده تراست از هر شمشیر دو دم" (عبرانیان ۴:۱۲)، و مانند او، تا به ابد باقی خواهند ماند. این حقیقت آسمانی، در هر دو کتاب تورات و انجیل یافت می شود: در تورات می خوانیم: "کلام خدای ما تا ابدالآباد استوار خواهد ماند" (اشعیا ۴۰:۸). در انجیل آمده: "کلام خدا زنده و تا ابدالآباد باقی است" و "کلمه خدا تا ابدالآباد باقی است" (اول پطرس ۱:۲۳و ۲۵).
باید دانست که کتاب مقدس تنها کتابی است که وقتی خوانده می شود، الهام کننده آن یعنی روح القدس، بهمراه آن حاضر و ناظر است که اگر در دعا از او بخواهیم، چشمان روحانی ما را می گشاید تا حقایق آسمانی این کتاب که تنها نامه خدا به انسان می باشد، درک کنیم. (چه بهتر که هم اکنون از او بخواهیم!) در آیات فوق کلمات "نان"، "زنده شدن" و زیستن دارای مفاهیمی بس عمیق روحانی می باشند، که لازم است کمی بیشتر در باره آنها بیاندیشیم: کلام خدا از دو نوع "نان" سخن به میان می آورد، یکی نان زمینی است که حاصل دسترنج انسان است. دیگری نانی است که از طرف خدا فرستاده شد! نانی که دسترنج انسان است، برای زندگی جسمانی ما ضرورت کامل دارد. ولی نانی که هدیه خدا است، اگر با تشکر در دل بپذیریم و پیرو او شویم، "وعده زندگی "حال" و "آینده" را داریم" (اول تیموتائوس ۴:۸). یعنی اگر کسی جسماً زنده، ولی در اثر گناهان خود روحاً مرده است و با خدا رابطه ندارد (افسسیان ۲:۵)، اگر به این هدیه، یعنی مسیح زنده که همان "کلمه حیات بخش خدا" (اول یوحنا ۱:۱) می باشد، ایمان بیاورد، آناً روحاً "زنده" می شود (حیات می یابد) و با خدا رابطه روحانی برقرار می سازد. این رابطه همان زندگی جاودانی است که در این دنیا "حال" شروع می شود و در دنیای دیگر "آینده" نیز ادامه خواهد یافت!
کسب زندگی جاوید
قبلا باید بدانیم که بکار بردن کلمه "کسب" برای بدست آوردن زندگی جاوید در ترجمه ای که آیه را از آن اقتباس کرده ایم اشتباه است، بلکه می بایست کلمه "دریافت" بکار برده می شد. زیرا زندگی جاوید هدیه خداوند به کسانی است که به عیسی مسیح ایمان می آورند. هدیه را باید دریافت کرد نه اینکه کسب نمود! عیسی مسیح در انجیل می فرماید: "آمین آمین به شما میگویم هر که به من ایمان آرد حیات جاودانی دارد".(زمان حال) بعد اضافه می کند که: "من نان حیات هستم" (یوحنا ۶:۴۷-۴۸). آیا می دانیم منظور عیسی مسیح از گفتن این سخنان چیست؟ البته پاسخ کسانی که اطلاع کافی از حقایق کتاب مقدس ندارند، "خیر" خواهد بود. حق هم دارند. چرا؟ زیرا که الهام روح القدس در کلام خدا برای همه ما این است: "همه چیز را تحقیق کنید" (اول تسالونیکیان ۵:۲۱). در کلام خدا داستانی در باره این حق می خوانیم که خلاصه آن چنین است: خواجه سرائی حبشی از بزرگان دربار ملکه که، در مسافرت با ارابه خود مشغول خواندن باب ۵۳ از کتاب اشعیای نبی در تورات بود، که فرشته خداوند به فیایپس خادم کلیسا؛ گفت برخیز و به آن راه بیابانی که از اورشلیم به غزه می رود برو. او برخاست، روانه شد و در آن راه به خواجه سرا برخورد. آنگاه روح خدا به او گفت "با آن ارابه همراه شو". فیلیپس به سوی ارابه دوید و از خواجه سرا پرسید: "آیا آنچه می خوانی، می فهمی؟" او گفت: "چگونه می توانم بفهمم، اگر کسی راهنمائیم نکند". (اعمال رسولان ۸:۲۶-۳۱). خدا را شکر که هم اکنون این فرصت در اختیار ما است، و همان روح خدا نیز حاضر و ناظر است تا ما را در درک آنچه مسیح در آیات فوق میخواهد ما را تعلیم دهد هدایت فرماید. اگر باب ۶ یوحنا را به دقت مورد مطالعه قرار دهیم، خواهیم دید که در ابتدای این باب، عیسی مسیح گروهی در حدود پنج هزار مرد (بعلاوه زنان و کودکان) را با پنج نان جو و دو ماهی خوراک می دهد و به سوی دیگر دریا می رود. روز بعد، آن جماعت به آن سوی دریا در پی او می روند و از او می پرسند: "استاد چطور به اینجا آمدی؟" عیسی جواب داد: "حقیقت اینست که شما برای خوراک نزد من آمده اید نه بسبب ایمان به من. اینقدر در فکر چیزهای زودگذر این دنیا نباشید، بلکه نیروی خود را در راه کسب زندگی جاوید صرف کنید. این زندگی جاوید را من به شما می بخشم، زیرا پدر من، خدا مرا برای همین به این جهان فرستاده است" (یوحنا ۶:۲۵-۲۷).
در جائی دیگر مسیح می فرماید: "آمده ام تا ایشان حیات داشته باشند و از آن به فراوانی بهره مند شوند" (یوحنا ۱۰:۱۰). چگونه؟ پاسخ: با خوردن نانی که حیات می بخشد. سوال: این نان را از کجا می توان تهیه کرد؟ جواب: این نان، تنها با اجرای دستورات مسیح به دست می آید! سوال: از کجا بدانیم که این ادعا صحیح است؟ جواب: عیسی مسیح می فرماید: "کلماتی را که من به شما می گویم روح و حیات است" (یوحنا ۶:۶۳).
فهم این حقیقت آسمانی بسیار مشکل است و اغلب موجب سوء تفاهم می شود، اینست که باید کمی بیشتر درباره آن تحقیق کنیم. همچنانکه در مقالات پیشین دیدیم، کلمه حیات به معنی زندگی است ولی اگر عمیقاً در باره مفهوم آن در کتاب مقدس تحقیق کنیم، پی خواهیم برد که اصل معنی آن، زندگی بعد از مرگ است! همچنانکه خوردن نان معمولی نیروی جسمانی برای زندگی جسمانی به ما می بخشد،همچنان اجرای اوامر مسیح نیروی روحانی تازه برای زندگی بازیافته جاودانی با مسیح تا به ابد، به ما خواهد بخشید! گروهی که در پی مسیح آمده بودند، از او پرسیدند: برای کسب زندگی جاوید، چه کار پسندیده خدا را انجام دهیم؟ مسیح فرمود: "کار پسندیده خدا آن است که به فرستاده او (مسیح) ایمان آورید"! در این پاسخ مسیح، حقیقت بسیار مهمی نهفته است و آن اینکه ایمان، تنها احساسات نیست بلکه کار است. آیا می دانیم این کار، که مسیح آن را کار پسندیده خدا می خواند چیست؟ این کار همان اطاعت از آنچه به آن ایمان می آوریم می باشد، و مهم اینکه، این است مفهوم کامل آیه ای که قرنها مورد بحث بوده و می باشد یعنی:"همان گونه که بدن بدون روح مرده است، ایمان نیز بدون عمل مرده است" (یعقوب ۲:۲۶).
نتیجه: ایمان حقیقی، کار پسندیده تفتیش و مطالعه دقیق کتاب مقدس، برای کشف اراده خدا، و اطاعت کامل از آن، به دنبال خواهد داشت. در غیر این صورت احساسی بیش نخواهد بود! "بیایید تلاش کنیم تا خداوند را بشناسیم" (هوشع ۶:۳). چرا؟ زیرا: "هر کس بسوی خدا می آید، باید ایمان داشته باشد که او هست و به جویندگان خود پاداش می دهد" (عبرانیان ۱۱:۶). اگر در این باره تلاش نکرده ایم چه بهتر با مراجعه به چند آیه از کتاب مقدس، این تلاش را از سر گیریم.
در انجیل می خوانیم که عیسی مسیح می فرماید: "هیچ کس پسر را نمی شناسد جز پدر، و هیچکس پدر را نمی شناسد چز پسر، و آنان که پسر بخواهد او را بر ایشان آشکار سازد" (متی ۱۱:۲۷). در شبی که مسیح را تسلیم کردند، او به شاگردانش فرمود "اندک زمانی با شما هستم" مرا خواهید جست، آنجا که من می روم، شما نمی توانید آمد. شمعون پطرس از او پرسید: "سرورِ من کجا می روی؟" یوحنا ۱۳:۳۳-۳۶. در باب بعدی به شاگردان و امروز به ما دلداری می دهد می فرماید: دل شما مضطرب نباشد. به خدا ایمان داشته باشید به من نیز ایمان داشته باشید. در خانه پدر من منزل بسیار است، وگرنه به شما می گفتم. می روم تا مکانی برای شما آماده کنم باز می آیم شما را نزد خود می برم تا هر جا من هستم شما نیز باشید. جایی که می روم راهش را می دانید. توما به او گفت: "ما حتی نمی دانیم به کجا می روی، پس چگونه می توانیم راه را بدانیم" عیسی به او گفت "من راه و راستی و حیات هستم" (یوحنا ۱۴:۱-۶).
هر چند شاگردان مسیح شنیدند که او فرمود که به خانه پدر یعنی بهشت می رود و باز می آید، ولی سخنان او را درک نکردند. ممکن است ما هم که مشتاق درک حقایق آسمانی کلام خدا هستیم، از اینگونه سوالات داشته باشیم و یا حتی مشکوک شویم! مشکوک بودن گناه نیست، ولی در پی یافتن حقیقت نبودن گناه است! چرا شاگردان مسیح که در پی یافتن حقیقت بودند نتوانستند حقیقت را درک کنند؟ برای اینکه هنوز روح القدس بر آنان نازل نشده بود تا چشمان دل آنان را برای درک حقیقت روشن سازد. ولی مسیح که قول داده بود هرگز آنان را ترک نخواهد کرد در کنارشان بود به سوالات آنان پاسخ می داد. بعد از برخاستن از مردگان نیز، "ذهن ایشان را روشن ساخت تا بتوانند کتب مقدس را درک کنند" (لوقا ۲۴:۴۵). تا روزی که روح القدس بر آنان نزول کرد (اعمال رسولان ۲:۱-۴). بعد از آن، روح القدس بر کسانی که به عیسیِ مسیح ایمان می آورند و روح القدس را از خدا می طلبند نازل می شود. ما هم با کنترل روح ، می فهمیم که منظور از "راه"، داشتن رابطۀ روحانی با خدا بوسیلۀ ایمان به مسیح، منظور از "راستی" حقیقت و منظور از "حیات" خلقت تازه است! بنابراین: بدون راه، رفتن به پیش خدا نیست! بدون راستی دانستن در باره خدا نیست! و بدون حیات زیستن در حضور خدا نیست! این شروعِ شناختنِ خدا، تا اخر عمر ادامه دارد! در جایی دیگر خدا درباره فرزندش می فرماید "ای خدا سلطنت تو تا ابد بر قرار است؛ و اساس آن بر عدل و راستی است" (عبرانیان ۱:۸).