نورِ جلال خدا می تابد. خدای ما خواهد آمد. شعله های آتش در پیشاپیش او، گردباد در اطراف اوست ... و می فرماید: قربانی شایستۀ من آنست که از من سپاسگزار باشید و مرا ستایش کنید. (مزمور ۵۰ : ۲-۳ و ۳ ۲) بنابراین: در هر پیشامدی خدا را شکر نمائیم زیرا اینست خواست خدا برای ما که از آن مسیح هستیم. (اول تسالونیکیان۵: ۱۸) همیشه در هر مورد با دعا و مناجات و سپاسگزاری تقاضاهای خود را در پیشگاه خدا ابراز نماییم.( فیلیپیان ۴: ۶). بارها از کسانی که خود را مسیحی می دانند، شنیده ایم: " من هر چه از خدا خواسته ام به من داده است" ولی کمتر می شنویم که این دوستان تشکراتِ قلبی خود را از خدا بر زبان بیاورند و یا با طرز زندگیِ خود مفهوم آن را منعکس سازند! بنابراین به نظر می رسد منظور آنان از این گفته این باشد که چون به مسیح ایمان آورده اند در نام او تعمید گرفته اند، به کلیسا می روند و با هدایای خود از آن پشتیبانی می کنند، خدا در عوض آنچه را که از او خواسته اند به آنان بخشیده است. متاسفانه این طرز فکر در پیروان مذاهب دنیوی رواج زیادی دارد. چه اشتباه بزرگ و گناه عظیم است که برای جلب توجه خدا، بر خوبی خود، قابلیتهای خود، شغل و مقام خود، احسانها و احساسات خود تکیه کنیم! در صورتی که: عیسی مسیح می فرماید: " خدا آفتاب خود را برهمه می تاباند چه بر خوبان، چه بر بدان" (متی ۵: ۴۵).
همچنین: "غصهً خوراک و پوشاک را نخورید، چون بی ایمانان در بارۀ این چیزها دائماً فکر می کنند، و سخن می گویند. شما با ایشان فرق دارید. پدر آسمانی شما کاملاً می داند شما به چه چیز نیاز دارید. اگر شما قبل از هر چیز، به ملکوت و عدالت خدا دل ببندید او همهً این نیازهای شما را برآورده خواهد ساخت" (متی ۶ : ۲۵و۳۱-۳۳). خدا می فرما ید: "همه حیواناتی که در جنگل و کوه هستند از آن منند. همه پرندگانی که بر کوه ها پرواز می کنند و تمام حیواناتی که در صحراها می چرند، به من تعلق دارند ... جهان و هر چه در آن است از آن من است. قربانی واقعی که باید تقدیم کنید این است که خدای خویش را شکر نمائید" (مزمور ۵۰ :۱۰- ۱۴). چگونه: در کتاب مقدس، در مورد شکرگزاری و پرستش خدا، که اغلب ظاهری و از روی احساسات به شباهت رسوم و عادات دنیوی انجام می گیرد می خوانیم، خدا می فرماید: "این قوم با زبان خود مرا می پرستند ولی دلشان از من دور است. پرستش ایشان مراسمی است توخالی و انسانی" (اشعیا ۲۹: ۱۳).
در کتاب مقدس می خوانیم پیوسته خدا را به وسیلۀ عیسی حمد گوییم و با صداهای خود نام بلبلکه و به شباهت رسوم دنیوی، انجام می گیرد، خدا می فرماید: "این قوم با زبان خود مرا می پرستند، ولی دلشان از من دور است پرستش ایشان مراسمی است توخالی انسانی" (اشعیا ۲۹: ۱۳). در صورتی که "هر چه راست و خوب و درست است، می اندیشد و در بارۀ چیزهایی که پاک و زیباست و در بارۀ صفات خوب و پسندیدۀ دیگران تاًمل می کند، به چیزهایی که می تواند خدا را برای آنها شکر کند فکر می کند." (فیلیپیان ۴:۸). آری، در پرستش، دل از شرارت، حسد، سوءظن و طمع، خالی و از محبت خدایی پُر می شود. انسان در حالی که مالامال از نیکویی، فروتنی و مهربانی است، به سوی خدا و همنوعان خود متمایل می گردد. تصّورات ما بوسیلهً تفکر در بارۀ عظمت، زیبایی و کبریائی خدا تصفیه می گردند. در نتیجه: "بدنهای خود را به عنوان قربانی زنده و مقدس که پسندیدۀ خداست، به او تقدیم می کنیم. زیرا عبادت روحانی معقول ما همین است" (رومیان ۱۲:۱). اینست پرستشی که شایسۀ نام مقدس خداوند می باشد! *-منظور از بدنها غرایز و قابلیتهایِ بدن است. نه آنکه می بینیم. نگاه کنیم به (رومیان ۶ : ۱۳-۱۴) آیا می دانیم که، وقتی که می گوییم "خدا را شکر" مفهومش این است: آنچه داریم از آنِ توست ای خداوند؟ اگر منظورمان این نباشد، بهتر است اسم خدا را به باطل نبریم. زیرا در کلام خدا می خوانیم "نام یهوه خدای خود را به باطل مبر خداوند کسی را که اسم او را به باطل برد بی گناه نخواهد شمرد" (سفر خروج ۲۰: ۷) که، وقتی که می گوییم "خدا را شکر" مفهومش این است: آنچه داریم از آنِ توست ای خداوند؟ اگر منظورمان این نباشد، بهتر است اسم خدا را به باطل نبریم. زیرا در کلام خدا می خوانیم "نام یهوه خدای خود را به باطل مبر خداوند کسی را که اسم او را به باطل برد بی گناه نخواهد شمرد" (سفر خروج ۲۰: ۷) آیا می دانیم که، وقتی که می گوییم "خدا را شکر" مفهومش این است: آنچه داریم از آنِ توست ای خداوند؟ اگر منظورمان این نباشد، بهتر است اسم خدا را به باطل نبریم. زیرا در کلام خدا می خوانیم "نام یهوه خدای خود را به باطل مبر خداوند کسی را که اسم او را به باطل برد بی گناه نخواهد شمرد" (سفر خروج ۲۰: ۷).
پرستشِ حقیقی حالتی است که در آن درون یا باطن ما نه ظاهر ما، در اثر قدوسیت و پاکی خدا بیدار و حساس می گردد. انسان چنان شیفته و سر سپردۀ پروردگار می شود، که همۀ استعدادها و ارادۀ او تحت کنترل خدا در می آیند. فهم و شعور او از حقایقِ خداوند تغذیه و توسط کلام خدا هدایت می شوند. او به: "هر چه راست و خوب و درست است، می اندیشد و در بارۀ چیزهایی که پاک و زیباست و در بارۀ صفات خوب و پسندیدۀ دیگران تاًمل می کند، به چیزهایی که می تواند خدا را برای آنها شکر کند فکر می کند." (فیلیپیان ۴:۸). آری، در پرستش، دل از شرارت، حسد، سوءظن و طمع، خالی و از محبت خدایی پُر می شود. انسان در حالی که مالامال از نیکویی، فروتنی و مهربانی است، به سوی خدا و همنوعان خود متمایل می گردد. تصّورات ما بوسیلهً تفکر در بارۀ عظمت، زیبایی و کبریائی خدا تصفیه می گردند. در نتیجه: "بدنهای خود را به عنوان قربانی زنده و مقدس که پسندیدۀ خداست، به او تقدیم می کنیم. زیرا عبادت روحانی معقول ما همین است" (رومیان ۱۲:۱). اینست پرستشی که شایسۀ نام مقدس خداوند می باشد! *-منظور از بدنها غرایز و قابلیتهایِ بدن است. نه آنکه می بینیم. نگاه کنیم به (رومیان ۶ : ۱۳-۱۴).
در رساله به عبرانیان می خوانیم: " پس بیایید به واسطه عیسی قربانی سپاس را پیوسته به خدا تقدیم کنیم. این قربانی همان ثمرۀ لبهایی است که به نام او معترفند" (عبرانیان ۱۳:۱۵)."به یاری عیسی، وبا بیان عظمت نام او، شکرگزاری خود را همچون قربانی به خدا تقدیم نمائیم" (عبرانیان ۱۳:۱۵) دقت: پرستشِ حقیقی حالتی است که در آن، باطن ما (نه ظاهر ما !) در اثر قدوسیت و پاکی خدا بیدار و حساس می گردد. انسان چنان شیفته و سر سپردۀ پروردگار می شود، که همۀ قابلیت ها و ارادۀ او تحت کنترل خدا در می آیند. فهم و شعور او از حقایقِ خداوند تغذیه و توسط کلام خدا هدایت می شوند. او به: "هر چه راست و خوب و درست است، می اندیشد و در بارۀ چیزهایی که پاک و زیباست و در بارۀ صفات خوب و پسندیدۀ دیگران تاًمل می کند، به چیزهایی که می تواند خدا را برای آنها شکر کند فکر می کند." (فیلیپیان ۴: ۸).
آری، در پرستش، دل از شرارت، حسد، سوءظن و طمع، خالی و از محبت خدا پُر می شود. انسان در حالی که مالامال از نیکویی، فروتنی و مهربانی است، به سوی خدا و همنوعان خود متمایل می گردد. تصّورات ما بوسیلهً تفکر در بارۀ عظمت، زیبایی و کبریائی خدا تصفیه می گردند. در نتیجه: بدنهای خود را (غرایز و قابلیتهایِ بدن) به عنوان قربانی زنده و مقدس که پسندیدۀ خداست، به او تقدیم می کنیم. زیرا همین است پرستشی که شایسۀ نام مقدس خداوند می باشد (رومیان ۱۲: ۱)! به یاد آوریم: "همه چیز از او، و به واسطۀ او، و برای اوست. او را تا ابد جلال باد." آمین. (رومیان ۱۱: ۶ ۳ ).
در کتاب سرود نامۀ فارسی سرود زیبایی در مورد شکرگزاری (حمد) داریم که دو بند و بند گردان آن چنین اند:
خدایا ز جان می ستایم ترا همیشه به هر جای خوانم ترا
بزرگیِ تو بینم: از آسمان زخورشید و ماه وهم از اختران
بند گردان
برای عطایایِ بی حد تو کنم با دل و جان همی حمد تو
به کوه و به دریا نظر افکنم به جز نام تو دیگری نشنوم
چو باران و برفت ببارد همی نخواهم شد از شکر غافل دمی