یادم می آید که سالها پیش در کلیسا سرودی در مورد نور می خواندیم که بندگردان آن را که (اساس) مسیحیت است، هنوز هم به خاطر دارم: نور جهان است عیسی!
عدۀ زیادی از ما این سرود را به خاطر داریم، و گاهگاهی هم آن را زیر لب می سراییم، ولی چنانکه دیده می شود، هنوز به مفهوم واقعی آن پی نبرده ایم، در نتیجه هنوز منور نشده ایم تا نور خود را چنانکه مسیح از ما میخواهد بر دیگران بتابانیم. زیرا شاید با توکل بر خود(انسان) به مفهوم آن نگریسته ایم، و یا مانند کسانی که با روشن کردن شمع و چراغانی به مفهوم نور می نگرند و از انسان درخواست برکتِ روحانی و حتی نورانی شدن داریم! ولی هرگز منور نشده ایم. چه رسد به تابش نور ما بر دیگران! چرا؟ زیرا هم خود وهم اجداد ما این آیات بسیار مهم کلام خدا را که چندین بار به صورتهای مختلف در کتاب مقدس تکرار شده اند نادیده گرفته ایم: "انسان چقدر ضعیف است! او مثل نفسی که می کشد ناپایدار است! هرگز به انسان توکل نکنید".(اشعیا ۲: ۲۲). میلیونها مسیحی برای نجات از گناه به انسان توکل می کنند!
"خدا برای نجات شما بهایی پرداخت، تا شما را از قید روش پوچ و باطل زندگی که از اجداد به ارث برده بودید آزاد سازد" (اول پطرس ۱: ۱۸). میلیونها مسیحی متعصب هنوز از قید این روش آزاد نشده اند! اگر کتاب مقدس را به دقت مطالعه کنیم خواهیم دید که طبیعتآً همۀ ما به علت گناه، روحا در تاریکی بودیم. تا روزی که به مسیح ایمان آوردیم و حیات او در ما ظاهر شد و ما را از تاریکی رهایی بخشید و نور خود را در ما تابان گردانید. زیرا"حیات (زندگی تازه) از او (مسیح) به وجود آمد و آن حیات نور آدمیان بود" (یوحنا ۱: ۴). در جایی دیگر مسیح می فرماید: "من نور جهان هستم، کسی که از من پیروی کند در تاریکی سرگردان نخواهد شد، بلکه نور حیات را خواهد داشت" (یوحنا ۸: ۱۲).
حال اگر در محبت مسیح، از دوستان، آشنایان و دیگران که خود را مسیحی می دانند حتی اعضای کلیسایِ خود که سالهای سال عضو کلیسا هستند و از خودمان، دربارۀ منور شدن بپرسیم، خواهیم دید که میلیونها اعضای کلیساها درنتیجۀ غرور و یا خود رای بودن، یا توکل بر خود و آنچه دنیا عرضه می دارد، انسان پرست، خود پرست و متعصب بار آمده ایم و تمام این برکات را از دست داده ایم: (شادی وخرّمیِ مطالعۀ کتاب مقدس که بوسیلۀ آن از خدا تعلیم می گیریم، با ایمان به مسیح از گناهان خود نجات می یابیم. در دعا و پرستش با او راز ونیازمی کنیم. در مطالعۀ کلامش صدای خدا را می شنویم و با امیدی زنده، زیستن با خدا را در بهشت انتظار می کشیم!) حال در مورد سوالِ چرا؟ عیسی مسیح در شروع نقشه ای که برای نجات ما داشت فرمود: "باید از نو متولد شوید" (یوحنا ۳ : ۳). زیرا همۀ ما چنانکه دیدیم در تاریکیِ گناه زندگی می کردیم، ولی خدا از محبت بی کران خود که به ما دارد با الهام کتاب مقدس، پیشگویی هایِ زیادی در بارۀ آمدن او که نور حیات است، به ما می دهد، که هم اکنون به بعضی از آنها اشاره می کنیم:
(اشعیا ۹: ۲).می خوانیم "قومی که در تاریکی راه می رفتند نور عظیمی خواهند دید. بر کسانی که در سرزمین ظلمت زندگی می کردند روشنایی خواهد تابید!" در (لوقا ۱: ۹ ۷). "زیرا از رحمت و دلسوزی خدایِ ماست که خورشید صبحگاهی از آسمان بر ما طلوع خواهد کرد تا بر کسانی که در تاریکی و در سایِۀ مرگ به سر می برند بتابد!"در کولسیان می خوانیم "او (خدا) ما را از چنگ نیرومند ظلمت رهانید و به پادشاهیِ پسر عزیزش منتقل ساخته است!" تا با ایمان به مسیح بوسیلۀ حیات او منور شویم. چگونه؟ عیسی مسیح فرمود:"من راه وراستی و حیات هستم" هیچ کس جز بوسیلۀ من نزد پدر نمی آید. اگر مرا می شناختید پدرِ مرا نیز می شناختید، از این پس شما او را می شناسید و او را دیده اید"
(یوحنا ۱۴: ۶). ما هم با مطالعۀ دقیق کتاب مقدس او را می شناسیم و او را می بینیم! در کلام خدا، چندین بار به نتیجۀ تاریکی و نتیجۀ نور اشاره شده است. برای نمونه: "ای غلاطیان نادان،... چه کسی شما را افسون کرده است؟ آیا شما روح القدس را از راه انجام شریعت به دست آوردید یا از گوش دادن به انجیل و ایمان آوردن به آن؟... شما که با قدرت روح القدس شروع کردید آیا اکنون می خواهید با قدرت جسمانی خود به کمال برسید؟" (غلاطیان ۳: ۱- ۳).
نمونۀ دیگر از پولس رسول: "من با مسیح مصلوب شده ام به طوری که دیگر آنکه زندگی می کند من نیستم بلکه مسیح است که در من زندگی می کند" باب دو (غلاطیان ۲:) "اما من خدا نکند که به چیزی جز صلیب خداوند ما عیسی مسیح ببالم که بوسیلۀ آن دنیا برای من مصلوب شد و من برای دنیا" باب شش (غلاطیان ۶:). بلی تنها یک راه به بهشت وجود دارد و نه هیچ راه دیگر! اگر حضور مسیح با روح و کلامش در دلِ ما باشد ، تا ابد در بهشت با او خواهیم بود! اگر بدون حضور مسیح در دل زندگی کنیم، تا ابد در تاریکی محض خواهیم ماند!
بگذارید نور شما بر مردم بتابد (متی ۵: ۱۶). یادم می آید که سالها پیش در کلیسا سرودی در مورد نور می خواندیم که بندگردان آن را که (اساس) مسیحیت است، هنوز هم به خاطر دارم: نور جهان است عیسی!
عدۀ زیادی از ما این سرود را به خاطر داریم، و گاهگاهی هم آن را زیر لب می سراییم، ولی چنانکه دیده می شود، هنوز به مفهوم واقعی آن پی نبرده ایم، در نتیجه هنوز منوّر نشده ایم تا نور خود را چنانکه مسیح از ما میخواهد بر دیگران بتابانیم. زیرا شاید با توکل بر خود(انسان) به مفهوم آن نگریسته ایم، و یا مانند کسانی که با روشن کردن شمع و چراغانی به مفهوم نور می نگرند، از خود یا انسانِ دیگر توقعِ نورانی شدن داشته ایم! ولی هرگز منوّر نشده ایم. چه رسد به تابش نور ما بر دیگران! چرا؟ زیرا هم خود وهم اجداد ما این آیات بسیار مهم کلام خدا را که چندین بار به صورتهای مختلف در کتاب مقدس تکرار شده اند نادیده گرفته ایم: "انسان چقدر ضعیف است! او مثل نفسی که می کشد ناپایدار است! هرگز به انسان توکل نکنید" (اشعیا ۲: ۲۲). میلیونها مسیحی برای نجات از گناه به انسان توکل می کنند! "خدا برای نجات شما بهایی پرداخت، تا شما را از قید روش پوچ و باطل زندگی که از اجداد به ارث برده بودید آزاد سازد" (اول پطرس ۱: ۱۸). میلیونها مسیحی متعصب هنوز از قید این روش آزاد نشده اند!عیسی مسیح در این باره می فرماید: "ای ریاکاران! اشعیا در بارۀ شما چه خوب پیشگویی کرد: ... آنان بیهوده مرا عبادت می کنند، تعلیمشان چیزی جز فرایض بشری نیست" (متی ۱۵: ۹).
اگر کتاب مقدس را به دقت مطالعه کنیم خواهیم دید که طبیعتآً همۀ ما به علت گناه، روحا در تاریکی بودیم. تا روزی که به مسیح ایمان آوردیم و حیات او در ما ظاهر شد و ما را از تاریکی رهایی بخشید و نور خود را در ما تابان گردانید. زیرا"حیات (زندگی تازه) از او (مسیح) به وجود آمد و آن حیات نور آدمیان بود" (یوحنا ۱: ۴). در این باره مسیح می فرماید: "من نور جهان هستم، کسی که از من پیروی کند در تاریکی سرگردان نخواهد شد، بلکه نور حیات را خواهد داشت" (یوحنا ۸: ۱۲). در جایی دیگر: شاگردان پیش او آمده گفتند: آیا می دانی فریسیان از آنچه گفته ای ناراحت شده اند؟ عیسی جواب داد: هر نهالی که پدر آسمانیِ من بر زمین نکاشته باشد، از ریشه کنده خواهد شد.آنها را به حال خودشان بگذارید، آنها کورانی هستند که راهنمای کوران دیگر می باشند و هر گاه کوری راهنمای کور دیگری باشد، هر دو به چاه خواهند افتاد (متی ۱۵: ۳ ۱- ۱۴).
حال اگر در محبت مسیح، از دوستان، آشنایان و دیگران که خود را مسیحی می دانند حتی اعضای کلیسایِ خود که سالهای سال عضو کلیسا هستند و از خودمان، دربارۀ منور شدن بپرسیم، خواهیم دید که میلیونها اعضای کلیساها درنتیجۀ غرور و یا خود رای بودن، یا توکل بر خود و آنچه دنیا عرضه می دارد، انسان پرست، خود پرست و متعصب بار آمده ایم و تمام این برکات را از دست داده ایم: (شادی وخرّمیِ مطالعۀ کتاب مقدس که بوسیلۀ آن از خدا تعلیم می گیریم، با ایمان به مسیح از گناهان خود نجات می یابیم. در دعا و پرستش با او راز ونیازمی کنیم. در مطالعۀ کلامش صدای خدا را می شنویم و با امیدی زنده، زیستن با خدا را در بهشت انتظار می کشیم!) عیسی مسیح در شروع نقشه ای که برای نجات ما داشت فرمود: "باید از نو متولد شوید" (یوحنا ۳ : ۳). زیرا همۀ ما چنانکه دیدیم در تاریکیِ گناه زندگی می کردیم، ولی خدا از محبت بی کران خود که به ما دارد، با الهام کتاب مقدس، پیشگویی هایِ زیادی در بارۀ آمدن او که نور حیات است، به ما می دهد، که هم اکنون به بعضی از آنها اشاره می کنیم: در (اشعیا ۹: ۲).می خوانیم "قومی که در تاریکی راه می رفتند نور عظیمی خواهند دید. بر کسانی که در سرزمین ظلمت زندگی می کردند روشنایی خواهد تابید!" در (لوقا ۱: ۹ ۷). "زیرا از رحمت و دلسوزی خدایِ ماست که خورشید صبحگاهی از آسمان بر ما طلوع خواهد کرد تا بر کسانی که در تاریکی و در سایِۀ مرگ به سر می برند بتابد!"
در کولسیان می خوانیم "او (خدا) ما را از چنگ نیرومند ظلمت رهانید و به پادشاهیِ پسر عزیزش منتقل ساخته است!" تا با ایمان به مسیح بوسیلۀ حیات او منوّر شویم. چگونه؟ عیسی مسیح فرمود:"من راه وراستی و حیات هستم" هیچ کس جز بوسیلۀ من نزد پدر نمی آید. اگر مرا می شناختید پدرِ مرا نیز می شناختید، از این پس شما او را می شناسید و او را دیده اید" (یوحنا ۱۴: ۶). کاش همۀ ما با مطالعۀ دقیق کتاب مقدس او را بوسیلۀ آن شناخته ایم، و او را در آن می بینیم! در کلام خدا چندین بار به نتیجۀ تاریکی و نتیجۀ نور اشاره شده است. برای نمونه در (تاریکی یا جسمانی) "ای غلاطیان نادان،... چه کسی شما را افسون کرده است؟ آیا شما روح القدس را از راه انجام شریعت به دست آوردید یا از گوش دادن به انجیل و ایمان آوردن به آن؟ چطور می توانید تا به این اندازه احمق باشید؟ شما که با قدرت روح القدس شروع کردید آیا اکنون می خواهید با قدرت جسمانی خود به کمال برسید؟" (غلاطیان ۳: ۱- ۳). دو نمونۀ از پولس رسول در (نور): "من با مسیح مصلوب شده ام به طوری که دیگر آنکه زندگی می کند من نیستم بلکه مسیح است که در من زندگی می کند" (غلاطیان ۲: ۲۰). "اما من خدا نکند که به چیزی جز صلیب خداوند ما عیسی مسیح ببالم که بوسیلۀ آن دنیا برای من مصلوب شد و من برای دنیا" (غلاطیان ۶: ۱۴).
نتیجه: اگر حضور مسیح با روح و کلامش در زندگیِ ما باشد ، تا ابد در بهشت با او خواهیم بود! اگر بدون حضور مسیح در دل زندگی کنیم، تا ابد در تاریکی محض خواهیم ماند! کاش خداوند فیض عطا فرماید تا همگی با تمام دل و جان به گناهان بسیار خود اقرار کنیم وچنین بسراییم:
کوری بودیم بیناییم الان نور جهان است عیسی! زیر فیض او
عیسی مسیح در بارۀ این محبت می فرماید: "کسی محبت بزرگتر از این ندارد که جان خود را به جهت دوستان خود بدهد" (یوحنا ۱۵:۱۳).
انجیل در جایی دیگر، این محبت را چنین مکشوف می سازد: "هیچ کس هرگز خدا را ندیده است، اما اگر ما یکدیگر را دوست بداریم خدا در ما زندگی می کند و محبت او در ما به کمال می رسد ... ما دیده ایم و شهادت می دهیم که پدر پسر را فرستاد تا نجات دهنده جهان بشود ... ما دانسته و باور کرده ایم آن محبتی را که خدا با ما نموده است" (اول یوحنا ۴:۱۲-۱۶). محبتِ خدا نیز بر حسب کلامش هرگز پنهان نیست بلکه دایماً به دیگران جاری می شود و به خودش برمی گردد، در انجیل در این باره می خوانیم: "ما او را محبت می نمائیم زیرا که او اول ما را محبت نمود" (اول یوحنا ۴:۱۹). موجب بسی تاسف است که بدون در نظر گرفتن مفهوم حیاتیِ آیۀ فوق، در بعضی سرودهای روحانی و حتی در بعضی ترجمه های جدید کتاب مقدس به زبان فارسی، به جای کلمۀ زیبای محبت، کلمۀ عشق را بکار برده اند که بیشتر وردِ زبان مردم دنیا در رابطه با یکدیگر است و نه در رابطۀ انسان با خدا!
چنانچه دیدیم محبت باید از خدا در ما ریشه * بگیرد و بسوی او برگردد، و نه از ما، که در غیر این صورت احساسی بیش نخواهد بود. زیرا کلام خدا می گوید "هیچکس طالب خدا نیست" چه رسد به اینکه او را محبت نماید! خیلی ها را می شنویم که می گویند مسیح را دوست دارند، ولی زندگیِ آنان بر خلاف احکام مسیح است که می فرماید: "اگر مرا دوست دارید احکام مرا نگاه دارید" (یوحنا ۱۴: ۱۵).این نوع محبت مانند خودِ خدا پایانی ندارد و به سرتاسر جهان خواهد رسید، (متی ۲۴:۱۴) و در دنیای آینده نیز، خدا از محبت بی پایان خود، "هر اشکی (را) از چشمان ایشان (ما) پاک خواهد کرد" (مکاشفه ۲۱:۴). این محبت را تنها عیسی مسیح در صلیب خود به تمام مردم دنیا نشان داد، و ما را نیز به نشان دادن آن به دیگران فراخواند و فرمود:"دشمنان خود را دوست بدارید و برای کسانی که به شما جفا می رسانند دعا کنید" (متی ۵:۴۴). او نه تنها این را گفت، بلکه چنانکه در بالا خواندیم، آن را به مرحله عمل در آورد، و "هنگامی که ما هنوز گناهکار ( دشمن ) بودیم، در راه ما مرد"(رومیان ۵:۸).
آیا تا به حال کسی را جز عیسی مسیح، دیده ایم که همچون محبتی داشته، و آنرا به مرحلۀ عمل در آورده باشد؟ آیا تا به حال معنی این نوع محبت را درک کرده ایم؟ پاسخ: "اگر روح القدس باز مدد فرماید" قادر به درک آن خواهیم بود. برای شناخت بیشتر این محبت، حتماً باب اول قرنتیان ۱۳:۱-۸ را با هدایت روح القدس آهسته و دقیق مطالعه نماییم. حال چه بهتر که هم اکنون، با گذاردن اسم خود به جای کلمۀ شما در دعای زیر یعنی ( اختصاص دادن آن به خود)، با فروتنیِ هرچه تمام تر، دعا کنیم: "دعا می کنم، (خدا) به شما عطا فرماید که در انسان باطنی خویش به مدد روح او قوی و نیرومند شوید، تا مسیح به واسطه ایمان در دلهای شما ساکن شود و در محبت ریشه دوانیده،استوار گردید. تا توان آن بیابید با همه مقدسان، به درازا و پهنا و ژرفا و بلندای محبت مسیح پی ببرید و آن محبت را که فراتر از معرفت بشری است، بشناسید-تا از همه کمالات خدا آکنده شوید" (افسسیان ۳:۱۷-۱۹). این محبت چگونه به ما می رسد: "محبت خدا به وسیلۀ روح القدس که به ما عطا شد، دلهای ما را فرا گرفته است" (رومیان۵:۵). * در انجیل این آیۀ زیبا که بنیادِ مسیحیت است، جلوۀ خاصی دارد "خدا محبت است" (اول یوحنا ۴:۸).
"این است آن برّۀ خدا که گناه جهان را برمی دارد" در کتاب مقدس درباره "برّۀ خدا" می خوانیم: "شخصی از جانب خدا فرستاده شد که اسمش یحیی بود. او برای شهادت آمد تا بر نور شهادت دهد، تا همه بوسیلۀ او ایمان آورند! ... و اینست شهادت یحیی در جواب فریسیان: ... من به آب تعمید می دهم و در میان شما کسی ایستاده است که شما او را نمی شناسید. او آنست که بعد از من می آید اما پیش از من شده است. من لایق آن نیستم که بند نعلینش را باز کنم! ... در فردای آن روز یحیی عیسی را دید که به جانب او می آید گفت: اینک برّۀ خدا که گناه جهان را بر می دارد" (یوحنا ۱:۶-۲۹). چرا یحیی عیسی مسیح را برّۀ خدا می خواند؟
در کلام خدا، سفر خروج باب ۱۲ می خوانیم: "خداوند به موسی و هارون دستور داد که هر خانواده از جماعت اسرائیل از خون برّۀ بی عیب بر اطراف و سَردر درهای خود بپاشند. تا شبی که نخست زادگان مصر را می زنم آن خون را ببینم از شما بگذرم." (بنی اسرائیل اسیر مصریها بودند. خداوند با ریختن خون برّۀ بی عیب، آنان را از اسارت آزاد کرد. که آن سایه ای بود از ریخته شدن خون مسیح بی گناه برای آزادی ما از اسارت گناه) در انجیل در باره این خون برّۀ بی عیب، چنین می خوانیم: "زیرا می دانید از شیوه زندگی باطلی که از پدرانتان به ارث برده بودید، باز خرید شده اید، نه به چیزهای فانی چون سیم و زر، بلکه به خون گرانبهای مسیح، آن برّۀ بی عیب و بی نقص" (اول پطرس ۱:۱۸-۱۹). در چند آیه دیگر می خوانیم: "او هیچ گناه نکرد. ... او گناهان ما را در بدن خویش بر دار حمل کرد" (اول پطرس ۲:۲۲و ۲۴).
هم چنین: "می دانید که مسیح انسان شد تا بتواند گناهان ما را پاک سازد، و این را نیز می دانید که او کاملا پاک و بی گناه بود، چون هرگز کاری بر خلاف خواست خدا انجام نداد" (اول یوحنا ۳:۵). "در واقع، ما با دانستن احکام مذهبی از چنگال گناه نجات پیدا نمی کنیم زیرا قادر به رعایت آنها نیستیم. به همین علت خدا طرح دیگری برای نجات ما تهیه دید. او فرزند خود عیسی مسیح را در بدنی مانند بدن ما به این جهان فرستاد، با این تفاوت که بدن او مثل بدن ما تحت سلطه گناه نبود. او آمد و جانش را در راه آمرزش گناهان ما قربانی کرد، تا ما را نیز از سلطه گناه آزاد سازد" (رومیان ۸:۳). و زندگی جاودانی عطا فرماید! خوشابحال کسی که گناهانش آمرزیده شده و حیله ای در او نیست (مزمور۳۲). خدا کند آن کس شما باشید!
در کلام خدا می خوانیم: "ایمان، ضامن چیزهائی است که بدان امید داریم و برهان آنچه هنوز نمی بینیم" (عبرانیان ۱۱:۱).
ایمان به خدا آسان است، ولی اعتماد کامل به او کاریست بس دشوار! چرا؟ برای اینکه انسان معمولا راه سهل و آسان تکیه کردن بر احساسات را در پیش میگیرد تا راه دشوار اعتماد کردن بر خدا! در این صورت است که معمولا دلسوزی بحال خود، عصبانیت، تلخی نسبت به خدا و دیگران، و حتی بی ایمانی در قلب انسان رخنه کرده، او را از بهره گیری از برکات خدا باز می دارد.
در مشکلات، اعتماد کردن بر خدا به ندرت در ما دیده می شود. سیستم دنیا، طبیعت کهنه و شیطان همهبر ضدِ ایمان به خدا کار می کنند! اگر در مواقعی که احساس می کنیم که باید بر خدا توکل کنیم، قدرتهای فوق با تمام قوای خود بر ما می تازند تا ما را از داشتن چنین احساسی باز دارند. اعتماد با بکار بردنِ احساسات بوجود نمی آید بلکه کشمکشی است که مربوط به ارادۀ ما است. بدون بکارگرفتنِ ارادۀ خوددر اعتماد کردن بر خدا، حتماً مشکوک و بد بین بار خواهیم آمد که متاسفانه این حالت منجر به احساسِ ترس، دلهره، یاس و ناامیدی خواهد شد.
بعضی اوقات مشکل ترین قسمت از اعتماد کردن بر خدا، انتظار کشیدن برای دیدن نتیجه است. برای رفع این مشکل به کلام خدا، تنها کتابی که در آن برای هر مشکل راه حلی وجود دارد، مراجعه می کنیم و در آن می خوانیم: "برای خداوند منتظر باش و قوی شو، و دلت را تقویت خواهد داد. بلی منتظر خداوند باش" (مزمور ۲۷ :۱۴). وقتی احساس می کنیم خدا از ما دور است، این الهام کلام خدا را بخاطر بیاوریم: "همواره دلگرمیم. ... زیرا با ایمان زندگی می کنیم نه با دیدار" (دوم قرنتیان ۵ :۶-۷).همچنین بر این قول خداوند تکیه کنیم که می فرماید: "تو را هرگز رها نکنم و تو را ترک نخواهم نمود" (عبرانیان ۱۳: ۵).
خدا را شکر که او قبل از بنیاد عالم از مشکلات ما با خبر بود و راه علاجی با فرستادن عیسی مسیح به این دنیا مهیا فرموده است. وقتی که به مسیح ایمان می آوریم، با هدایت روح او کلام خدا را می فهمیم، به دل می گیریم، بیاد می آوریم و با قدرتِ همان روح، مفهوم آن را در زندگیِ خود به کار می بندیم.
اگر ایمان کافی داشته باشیم، تمام مشکلات زندگی ما حلّ خواهند شد؟ برای پاسخ چه بهتر که به کتاب مقدس مراجعه کنیم زیرا آن تنها کتابی است که خداوند بوسیلۀ روحش به بشر الهام فرموده است: "هیچ کس نمی تواند به تنهایی پیشگویی های کتاب مقدس را تفسیر کند. زیرا هیچ پیشگویی از روی نقشه و خواستۀ انسان به وجود نیامده است؛ بلکه مردم تحت تاثیر روح القدس، کلام خدا را بیان نمودند" (دوم پطرس ۱: ۲۰ و۲۱)! در این کتاب آسمانی نه تنها نوشته نشده است که اگر ایمان بیاوریم مشکلات ما حل خواهند شد، بلکه در آن می خوانیم که عیسی مسیح می فرماید: "در این دنیا با مشکلات و زحمات فراوان روبرو خواهید شد، با این حال شجاع باشید، چون من بر دنیا پیروز شده ام" (یوحنا ۱۶:۳۲).
آیا می دانیم که این پیروزی چگونه به دست آمد؟ در کتاب مقدس می خوانیم: "ما او(مسیح) را خوار شمردیم و رد کردیم، اما او درد و غم را تحمل کرد. همه ما از او رو برگرداندیم. او خوار شد و ما هیچ اهمیت ندادیم. این دردهای ما بود که او به جان گرفته بود، این رنجهای ما بود که او بر خود حمل می کرد، اما ما گمان کردیم این درد و رنج مجازاتی است که خدا بر او فرستاده است. (حال آنکه) برای گناهان ما بود که او مجروح شد و برای شرارت ما بود که او را زدند. او تنبیه شد تا ما سلامتی کامل داشته باشیم. از زخمهای او ما شفا یافتیم" (اشعیا ۵۳:۳-۵). رسولان مسیح و خادمین وفادار به مسیح اغلب در خدمات خود، با مشکلات و زحمات فراوان روبرو بوده اند و هستند. ولی در همه اینها، "از حدّ زیاده نصرت یافته و می یابند" به وسیله او (مسیح) که "ما را محبت نمود و جان خود را در راه ما فدا ساخت". چگونه؟
با سرمشق گرفتن از مسیح و تکیه بر وعده های خدا در کلامش مثل این وعده که در آن می فرماید: "نترس! زیرا من بهای آزادی تو را پرداخته ام ... هنگامی که از آبهای عمیق بگذری من با تو خواهم بود. هنگامی که سیل مشکلات بر تو هجوم آورد، نخواهم گذاشت غرق شوی! هنگامی که از میان آتش ظلم و ستم عبور کنی، شعله اش تو را نخواهد سوزاند ... نترس زیرا من با تو هستم"(اشعیا ۴۳:۱-۵).
خداوند همچنین قول داده است که اگر یاد گرفته باشیم که آینده خود را به دستهای مبارک او بسپاریم، نباید در طوفانهای سخت زندگی مشوش و نگران باشیم، زیرا او وعده داده است که: "آرامش خود را به شما میدهم ... دل شما مضطرب و هراسان نباشد" (یوحنا ۱۴:۲۷).
در جائی دیگر، این وعده مسرت بخش را می بینیم: "برای هیچ چیز نگران نباشید، بلکه در هر چیز با دعا و استغاثه، همراه با شکرگزاری، درخواستهای خود را به خدا ابراز کنید. بدین گونه آرامش خدا که فراتر از تمامی عقل است، دلها و ذهن هایتان را در مسیح عیسی محفوظ نگه خواهد داشت" (فیلیپیان ۴:۶-۷).
در مواردی که زندگی ما پر از مشکلات و ناملایمات باشد، می دانیم که آینده درخشان در بهشت در انتظار کسانی است که به مسیح ایمان می آورند، که درآن از درد و رنج خبری نخواهد بود زیرا تا به ابد با مسیح بسر خواهند برد. چه امید زنده ای در مسیح داریم! در انجیل در این باره چنین می خوانیم: "اینک، مسکن خدا با آدمیان است، و او با آنها ساکن خواهد شد، و ایشان قوم او خواهند بود، و خود خدا با ایشان خواهد بود و خدای ایشان خواهد بود. او هر اشکی را از چشمان آنها پاک خواهد کرد. و دیگر مرگ نخواهد بود، و ماتم و شیون و درد وجود نخواهد داشت، زیرا چیزهای اول سپری شد" (مکاشفه ۲۱: ۳-۴).
بالاخره در رومیان باب ۵ می خوانیم: "به وسیلۀ ایمان به مسیح، ما وارد فیض الهی شده ایم، فیضی که در آن پایداریم و نه تنها به امید شراکتی که در جلال خدا داریم شادی می کنیم، بلکه در زحمات خود نیز شاد هستیم. زیرا می دانیم که زحمت، بردباری را ایجاد می کند و بردباری موجب می شود که مورد قبول خدا شویم و این امر امید را می آفریند. این امید هیچ وقت ما را مایوس نمی سازد، زیرا محبت خدا به وسیلۀ روح القدس که به ما عطا شد، قلبهای ما را فرا گرفته است" (رومیان ۵:۲-۵).