آیا این هشدارِ تکان دهندۀ کلامِ خدا، روحاً ما را تکان نمی دهد، تا در فکر چاره باشیم؟
می دانیم که منظور از دیدن خدا، راه یافتن به بهشت است و اغلبِ کسانی که به مسیح ایمان دارند، بدون توجّه به الهام فوق، اطمینان صد در صد دارند که به بهشت راه خواهند یافت. چه اشتباه بزرگ! حتما آنان نمی دانند ایمانی که تقدس به دنبال نداشته باشد ایمان نیست بلکه یک احساس! بنابراین، حائزِ اهمیتِ فراوان است، که بدانیم تقدّس چیست و بقول کلام خدا، "در پیِ داشتن آن بکوشیم"
تقدّس به معنی جدا شدن و داشتن دلی پاک و زندگیِ مقدس است. جدا شدن از چی؟ جدا شدن از زندگیِ دنیوی که در آن، هر آنچه دلمان می خواهد، بدون توجّه به آنچه کلام خدا از ما می خواهد، انجام می دهیم! بنابراین تقدس جدا شدن از تکیه بر خود، اعمال و قابلیتهای خود برای نجات خود، و یا تکیه بر ایمانی که ساخته و پرداختۀ افکار انسانی، و یا مبنی بر روشهایِ بیهوده "که از نیاکان خود آموخته ایم" می باشد (اول پطرس ۱:۱۸).
در کلام خدا می خوانیم که ایمان را عیسی مسیحِ "در ما به وجود می آورد و آن را کامل می گرداند" (عبرانیان ۱۲:۲). این همان ایمان است که "با محبت عمل می کند" (غلاطیان۵:۶). در نتیجۀ این ایمان، خدا "توبه و آمرزش گناهان" به ما می دهد (اعمال رسولان ۵:۳۱)! تا از بند گناه رهائی یابیم، و "در فیض و معرفت خداوند رشد کنیم" (دوم پطرس ۳:۱۸)! در این حالت است، که ما می توانیم با فیضِ خداوند و قدرت روح القدس، "هر چه می کنیم، چه گفتار، چه کردار، همه را به نام عیسیِ خداوند انجام دهیم" (کولسیان ۳:۱۷)! این است آن تقدسی که بدون داشتن آن هرگز خدا را نخواهیم دید!
چگونه می توان در این راه موفق شد؟
† اولین قدمی که ما باید در این راه برداریم اینست که با عیسی مسیحِ زنده در دعا متحّد شویم. یعنی همچنانکه او در دعای خود برای ما، از "پدر" خواست و گفت: "آنان را به وسیلۀ راستی خود تقدیس نما، کلام تو راستی است" (یوحنا ۱۷:۱۷). ما هم از خدا بخواهیم ما را بوسیلۀ راستی خود تقدیس نماید. زیرا بدون دانستن و فهمیدنِ کلام خدا، هرگز در این راه موفق نخواهیم شد. برای اطمینان از موفقیت، به کلام خدا مراجعه می کنیم و در آن می خوانیم که عیسی مسیح می فرماید: "جدا از من هیچ نمی توانید کرد" (یوحنا ۱۵:۵) و قول می دهد که او: "هر روزه با ما خواهد بود" (متی ۲۸:۲۰). و چون می دانیم که او در وعدۀ خود امین است، با اطمینانِ کامل به او متوّسل می شویم!
† - دومین قدم برای موفقیت در این راه اینست که بطور مرتب به زندگیِ پاک ومقدس عیسی مسیح که در انجیل بطور کامل و گویا بوسیلۀ چهار نویسنده با الهام از روح القدس، به رشته تحریر درآمده است، با چشمِ ایمان خیره شویم، تا به تدریج پاکی و قدوسیتِ او در زندگی روزانۀ ما منعکس شود! این انعکاس را پولس رسول در نامۀ خود به جماعتِ کلیسای غلاطیه، با سوزِ دل، آرزو می کند و چنین می نویسد: "ای فرزندانِ من، بار دیگر درست مانند مادری در وقت زایمان، برای شما احساس درد می کنم تا شما شکل مسیح یعنی (همانند مسیح زندگی کردن) را بخود بگیرید" (غلاطیان ۴:۱۹).
† - سومین قدم اینست که عادت کنیم روزانه قسمتی از کلام خدا که: "زنده و فعال و از هر شمشیر دودَم تیزتر است و تا اعماق روح و نفس و مفاصل و مغزِ استخوان نفوذ می کند و نیات و اغراض دل انسان را آشکار می سازد" (عبرانیان ۴:۱۲)، مرتب، آهسته و با دقتِ تمام مطالعه کنیم و یا بشنویم. تا با هدایت روح خدا آیاتی که بر دل می نشینند، با قدرت خارق العاده ای که دارند، در ذهنِ ما نقش ببندند، جزو رفتار و گفتار ما شوند، و تقدّس را عملا در ما به وجود آورند!
در خاتمه باید بدانیم که این همه از فیض و رحمت خداوند است که سزاوارِ همه گونه حمد و سپاس، و شکر و ثنا می باشد، و باید این همه را تنها برای جلال نام او و به یاریِ او در زندگیِ روزمرۀ خود به کار گیریم! زیرا: هم اوست که ما را "از پیش معیّن فرمود تا به شکل مسیح درآییم" (رومیان ۸:۲۹)
"فیض عیسی مسیحِ خداوند، محبتِ خدا و رفاقتِ روح القدس، با همۀ شما باد، آمین."
از روزی که خداوند ما را از دنیای تاریک شیطان نجات داد و به ملکوت فرزند عزیزش منتقل ساخت، (کولسیان ۱:۱۳)، شیطان با تمام قدرتش با هر یک از ما از در جنگ در آمده، تا ما را دوباره در چنگال بی رحمانۀ خود در گناه اسیر سازد. امّا خدا (چه شیرین و پر قدرت است این عبارتِ امّا خدا)، که در رحمانیت بسیار دولتمند است در کلامش (افسسیان۶:۱۱-۱۷)، می فرماید: جنگ ما "با انسان نیست بلکه علیه فرمانروایان و اولیای امور و نیروهای حاکم بر این جهان تاریک و نیروهای شیطانی در آسمان. از این جهت، شما باید اسلحه کامل خدا را بر تن کنید تا بتوانید در برابر حیله های ابلیس بایستید." پس باید: کمربند حقیقت را به کمر ببندید. مفهوم اینست، شیطان اغلب با دروغهای خود که آنها را با حقیقت مشابه می سازد می جنگد. چنانکه خود را نیز مشابه فرشتۀ نور در می آورد (دوم قرنتیان ۱۱:۱۴)، تنها مسیحیان هستند که به حقیقتِ کلام خدا در بارۀ مرگ و رستاخیز مسیح، ایمان آورده اند می توانند بر دروغ های شاخدار او غالب آیند.
زرۀ پارسایی را به تن کنید. این همان سینه بند یا جوشن است که برای حفاظت قلب بر سینه می بستند. قلب مرکز احساسات، خودپرستی و اعتماد به نفس است، که شیطان بر آن حمله می برد. ولی کسانیکه اعتماد کامل بر خدا دارند که آنان را قبول کرده و یکتا فرزند عزیزش را در راه نجات آنان از گناه، بر صلیب فرستاده است می توانند با زندگی پاک و بی آلایش خود حملات شیطان را بی اثر سازند.
کفش آمادگی برای اعلام انجیلِ صلح را به پا نمایید. شیطان خادمین خداوند را فریب می دهد که کاری را که به عهده گرفته اند بیهوده است، زیرا چنانکه می بینند پاسخهای منفی زیاد است، و وسعت خدمت زیادتر. بنابراین هرگز موفق نخواهند شد. ولی خدّامِ وفادار که از طرف خدا به خدمت خوانده شده اند و کفش آمادگی را از او دریافت داشته اند: "چه خوش قدمند آنانی که مژدۀ آشتی با خدا را اعلام می کنند" (رومیان ۱۰:۱۵). خبر خوشِ شادی و آرامش که مسیح به همراه خود به دنیا آورد و هر کس احتیاج دارد آن را بشنود، با شور و شعف زیاد به دنیا اعلام می کنند. بدینوسیله بر فریبهای شیطان فائق می آیند!
سپر ایمان را بردارید. شیطان حملات خود را چنانکه می بینیم، مانند تیرهای آتشین بر مسیحیت ومسیحیان رها می کند. همچون توهین، دشنام، انواع مشکلات، وسوسه های فراوان، دشمنی، و حتی کار را به جایی رسانده که اکثر مردم از شنیدن نام مسیح ناراحت می شوند! خدا را شکر که او ایمان حقیقی را به ما عطا فرموده تا با بکار بردن آن مانند سپر، می توانیم تمام تیرهای آتشین شیطان را فرو نشانیم. با در نظر گرفتن چشم اندازی که خدا برای آیندۀ درخشان ما تهیه دیده است، مطمئن هستیم که در آخر غلبۀ نهایی از آن ما خواهد بود.
کلاهخود نجات را بر سر بگذارید. شیطان بر افکار ما حمله می برد تا ما در بارۀ خدا ، مسیح و نجات خودمان مشکوک شویم. با بر سر کذاشتن کلاهخود نجات که همان اطمینان کاملی که از نجت خود داریم، افکار ما را از شک کردن در کار نجات خداوند محفوظ نگاه می دارد.
شمشیر روح را که کلام خداست بر دارید. این تنها اسلحه ایست در این دسته از سلاح ها، که برای مبارزه بکار گرفته می شود. وقتی که شیطان ما را در تجربه می اندازد و وسوسه می کند لازم است که از در مبارزه با او در آییم و بوسیلۀ شمشیر روح که کلام خدا است، بر دسایس او چیره شویم.
اسامیِ خدا
اغلبِ اسامی در کتاب مقدس، صفات ممیزۀ شخص را بیان می کنند. در مورد اسامی خدا نیز این امر صادق است. بنابراین، برای شناختِ هر چه بیشتر خداوند، لازم است با برخی از صفاتِ یهوه خدایِ ما، آشنا شویم، تا بیشتر از پیش او را چنانکه هست بشناسیم و در رابطۀ روحانی با او قرار بگیریم. الهام خدا در کتاب مقدس حاکی از اینست که او ما را به شباهت خود آفرید و بعد از آنکه در اثر فریبِ شیطان به دامِ گناهِ نافرمانی از او، گرفتار آمدیم، و رهسپار هلاکت بودیم، او بر اثر رحم و فیض بی کرانِ خود، ایماندارانِ به او را، با خونِ مسیح از اسارتِ شیطان بازخرید و به فرزند خواندگی خود قبول فرمود.
چه بهتر، هم اکنون با برخی از اسامی خدا در تورات با تلفظِ زبان عبری، همچنین معنی و ماَخذ آنها در کتاب مقدس فارسی آشنا شویم، و با هدایت روح خدا پی ببریم که همۀ این صفات، همان برکاتی است که روزانه از "خوان گستردۀ" او برای ما رسیده و می رسند:
یهوه روحای - به معنی شبان است که در (مزمور ۲۳: ۱) آمده است.
یهوه جایرا - به معنی مهیا کننده است که در (پیدایش۸:۲۲) آمده است.
یهوه رافا - به معنی شفا دهنده است که در (خروج ۱۵: ۲۶) آمده است.
یهوه نِسی - به معنی عَلَمِ پیروزی است که در (خروج ۱۷: ۱۵) آمده است.
یهوه مَکِیدِش - یعنی تقدیس کننده، که در (لاویان ۲۰: ۸) آمده است.
یهوه شالوم - به معنی آرامش است که در (داوران ۶: ۲۴) آمده است.
یهوه صِدکِنیو - به معنی عدالت یا پارسائی است، که در (ارمیا ۲۳: ۶) آمده است.
یهوه شاما - یا شُمه، که به معنی خدا آنجا است که در (حزقیال ۴۸: ۳۵).آمده است.
خدا را شکر برای کار زیبایِ روح القدس در الهام کتاب مقدس بر نویسندگان آن. داود پیامبر با الهام از روح القدس، تمام اسامی فوقِ "یهوه خدایِ ما" را در (مزمور ۲۳) گنجانیده است:در آیۀ اول خداوند شبان ما است. محتاج نخواهیم بود. زیرا خداوند مهیا کننده است. در آیۀ دوم خداوند ما را در آرامش ساکن می گرداند، و شفا می بخشد. در آیۀ سوم خداوند ما را به راه های عدالت رهبری می نماید.در آیۀ چهارم خداوند در آنجا (یا با ما) خواهد بود.
در آیۀ پنجم خداوند برای ما به حضور دشمنان سفره می گستراند، که نشانه عَلَم پیروزی بر دشمنان است. همچنین در این آیه، خداوند سرِ ما را به روغن تدهین می کند؛ یعنی ما را تقدیس می نماید.
در انجیل، با اسامیِ دیگرِ خداوند آشنا می شویم. در باب اول متی می خوانیم که قبل از تولدِ عیسی مسیح، "فرشتۀ خداوند در خواب بر روی ظاهر شده گفت ای یوسف پسر داود از گرفتن زن خویش مریم مترس زیرا که آنچه در وی قرار گرفته است از روح القدس است. و او پسری خواهد زائید و نام او را عیسی خواهی نهاد زیرا که او امّت خویش را از گناهانشان خواهد رهانید. و این همه برای آن واقع شد تا کلامی که خداوند به زبان نبی گفته بود تمام گردد. که اینک باکره آبستن شده پسری خواهد زائید و نام او را عمانوئیل خواهند خواند، که تفسیرش اینست خدا با ما" (متی۱: ۲۱ -۲۳). در این الهام، با دو اسم دیگر خدا آشنا می شویم: اولی عیسی یعنی نجات دهنده دومی عمانوئیل یعنی خدا با ما. عجیب نیست؟ خدا که شبان، مهیا کننده، آرامش، شفا، آنجا، عَلَم پیروزی و تقدیس کننده، نجات دهنده و خدا با ما است، به "شباهت آدمیان درآمد" (فیلپیان ۲: ۷). چرا؟ برای اینکه ما را دوست دارد و می خواهد با دیدن تمام این صفات در زندگیِ زمینی او، خدا را در او ببینیم، و به آنچه انجیل بر ما کشف می کند که "خدا در جسم ظاهر شد" ایمان بیاوریم (اول تیموتائوس ۳: ۱۶)، و به زانو درآمده، او را سجده و ستایش نماییم.
عیسی مسیح قبل از اعلام حقیقت تابناک فوق به یهودیان، فرمود:"آمین، آمین، به شما می گویم، کسی که گناه می کند غلام گناه است.
می دانیم که غلام کسی است که حقی از خود ندارد بلکه پیرو امیال و آرزوهای ارباب خود می باشد. درزمان قدیم که خرید و فروش غلامان رواج زیادی داشت، ارباب هرگز حاضر نبود غلامان خود را آزاد کند. منظور عیسی مسیح از اعلام حقیقت فوق اینست، که طبق کلام خدا، همه گناه کرده ایم و به غلامیِ گناه سپرده شده ایم. بلی کسی که مطابق آرزوهای ناپاک خود به زندگی ادامه می دهد در دام مهلک گناه که همان مرگ ابدی است، در اسارت "شیطان که حاکم (ارباب) این دنیای پر گناه است" بسر می برد هرگز نمی تواند آزادی خود را به دست آورد مگر اینکه به قیمتی خریده شود و به آن آزادی برسد که:
"مسیح ما را آزاد کرد" (غلاطیان ۵:۱). ما را با خون خود خرید انسان نه تنها به قول داود پیامبر (مزمور ۵۱:۵) ارتکاب به گناه را از آدم و حوا به ارث برده است، بلکه خود نیز به آسانی به دام گناه گرفتار می آید. می دانیم که طبق کلام خدا "هر ناراستی گناه است" بنابراین افتادن به دام گناه بسیار سهل و آسان می باشد، ولی رهائی از دام مهلکِ آن بسیار سخت و جانکاه است. عیسی مسیح در این باره در مثلی که معنی بس عمیق و روحانی دارد می فرماید:
"اگر چشم راستت تو را بلغزاند،قطعش کن و از خود دور انداز زیرا تو را بهتر آن است که عضوی از اعضایت تباه گردد، از انکه تمام بدنت در جهنم افکنده شود." (متی ۵:۲۹). درآوردن چشمِ خود، یا قطع عضوی از بدن که موجب گناه می گردد، نه تنها عملی نیست بلکه دردی را دوا نخواهد کرد (زیرا با چشم چپ نیز می توان لغزید)! منظور مسیح اینست که نشان دهد گناه تا چه اندازه فریبنده، افتادن به دام آن چه آسان، عواقب آن چه سهمگین، و تلاش برای رهائی از آن با قدرت خود، غیر ممکن! پس چاره چیست؟ بعضی برای چاره گناه به مذاهب روی می آورند که متاسفانه در هیچ یک از آنها نجات دهنده ای وجود ندارد. این مذاهب مانند ارباب خود که آنها را بوجود آورده، تنها "وعده و وعید بی اساس به روز قیامت می دهند". ولی به قول معروف: "بر درِ ارباب بی مروّت دنیا چند نشینی که خواجه کی به در آید"!
حال آنکه مسیح زنده هم اکنون بر در قلبها ایستاده و می کوبد. اگر کسی صدای او را توسط کلامش بشنود و بداند که: "مسیح ایمانداران را به قیمت خون خود خریده است" (اعمال ۲۰:۲۸)، و او را با ایمان به درون قلب خود خوش آمد بگوید، مسیح به درون خواهد آمد و با او رابطه روحانی برقرار خواهد ساخت. خوشا به حال چنین کسی که در این رابطه، هر آن با شادی فراوان، در روح و روان، حس می کند که از دوزخ آتشین به بهشت برین راه یافته است! این احساس شادمانی نشانه ایست از دگرگونی او، زیرا او دیگر آن شخص سابق نیست، بلکه "خلقتِ تازه ایست، چیزهای کهنه درگذشت اینک همه چیز تازه شده است." (دوم قرنتیان ۵:۱۷).
خدا را شکر برای بهائی چنین گرانبها و فداکاری چنین بی همتا که عیسی مسیح از محبت بی حد و حصر خود به خاطر آزادی آنانی که به او ایمان می آورند پرداخته است. طبق کلام خدا، او آنان را از یوغ بندگی گناه، اسارت شیطان و ماندن به قول داود پیامبر در "چاه هلاکت" (مزمور چهلم) تا به ابد، آزاد کرده، و نجاتی چنین عظیم برای ایشان فراهم فرموده است. همان عیسی مسیح باز به زودی برمی گردد تا انتقام خود را که همچون فیضش عظیم و بی پایان است، در حق بی ایمانان و آنانی که دست به اذیت و آزار و کشت و کشتار پیروان او زده و می زنند، بدین سان به اجرا درآورد: "این زمانی واقع خواهد شد که خداوند عیسی همراه با فرشتگان نیرومند خویش با آتشی فروزان از آسمان ظهور کند. او خدانشناسان و نافرمانان به انجیل خداوند ما عیسی را کیفر خواهد داد. جزای ایشان هلاکت جاودانی و دوری از حضور خداوند و محرومیت از جلال و قدرت او خواهد بود" دوم تسالونیکیان ۱:۷-۹).
عجب اینکه داود پیامبر در سه هزار سال پیش در این باره به ما چنین هشدار داده، می نویسد: "پسر را ببوسید مبادا غضبناک شود و از طریق هلاک شوید، زیرا غضب او به اندکی افروخته می شود" (مزمور ۲:۱۲).یعنی تا وقت باقی است، با ایمان آوردن به مسیح، روحاً به سوی او بدویم و با او که در انتظارِ آشتی با ما است، از در آشتی درائیم، تا از روانه شدن به چاهِ هلاکت رهائی یابیم. معنیِ هلاکتِ جاودانی زنده شدن در روز قیامت، و زنده سوختن تا ابد در آتش جهنم می باشد!
عیسی مسیح پیش از آنکه به آسمان برگردد، به شاگردان خود و هم اکنون بوسیله انجیل به ما می فرماید: "من هدیه ای نزد شما می گذارم و می روم. این هدیه آرامش فکر و دل است. آرامشی که من به شما میدهم. مانند آرامش های دنیا و بی دوام و زود گذر نیست. پس آسوده خاطر باشید! نترسید!" (یوحنا ۱۴:۲۷). این آرامش همان آرامشی است که فرشتگان آسمان مژدۀ آن را در شب تولد عیسی مسیح به تمام مردم دنیا با سرائیدن این سرود دادند:"خدا را در آسمانها جلال باد و بر روی زمین در میان مردمی که خدا را خشنود می سازند آرامش و صفا باد" (لوقا ۲:۱۴).
چنانکه می بینیم، نکته اساسی در این آیه از کلام خدا، همان خشنودی خدا از ما می باشد که سبب می شود آرامش او در دلهای مردمی که او را خشنود می سازند برقرار شود! بنابراین، آنچه مهم است اینست، که بدانیم چگونه می توان خدا را خشنود ساخت و به آرامشی که از اوست دست یافت؟ این آگاهی بسیار مهم است، زیرا چنانکه می بینیم، بی ایمانان راههای مختلفی برای خشنود ساختن خدا دارند، غافل از اینکه خدایی که می خواهند او را خشنود سازند دو هزار سال پیش چنین معرفی شده است:
"خدای این جهان (شیطان)، افکار آنها را کور کرده است تا نور انجیل پر شکوه مسیح را که صورت خدای نادیده است نبینند" (دوم قرنتیان ۴:۴). برای پاسخ به سوال فوق به کلام خدا مراجعه می کنیم و در آن می خوانیم: "بدون ایمان ممکن نیست بتوان خدا را خشنود ساخت" (عبرانیان ۱۱:۶). یعنی ایمان به حقایق مکشوف در کتاب مقدس که تنها کتابی است که در آن خدای واحد حقیقی خود را بر انسان مکشوف فرموده است. مسیح درباره این کتاب می فرماید:"آمین، به شما می گویم، تا آسمان و زمین از میان نرود، نقطه یا همزه ای از تورات هرگزاز بین نخواهد رفت، تا اینکه همه به انجام رسد " (متی ۵:۱۸). همچنین: "آسمان و زمین زایل خواهد شد، اما سخنان من هرگز زوال نخواهد پذیرفت" (متی ۲۴:۳۵). حال ببینیم که این ایمان چگونه به فکر و دل انسان آرامش می بخشد. این آرامش باطنی، مربوط به ایمان آوردن به "خدای قدیر و پدر سرمدی و سرور سلامتی" است (اشعیا ۹:۶). که او همان "نور حقیقی است که هر انسان را منور می گرداند" (یوحنا ۱:۹)!
اینک که دریافتیم: باور کردن آنچه خدا در کلامش الهام فرموده است سبب خشنودی خدا و در نتیجه آرامش حقیقی و ابدی او در ما می شود، به دو حقیقت کلام خدا اشاره می کنیم تا ببینیم که آیا ایمان به آنها، این آرامش را در دلهای ما بوجود خواهد آورد؟ اگر نه، باید هر چه زودتر از این امر خدا اطاعت کنیم که می فرماید: "خود را بیآزمائید تا ببینید آیا در ایمان هستید" (دوم قرنتیان ۱۳:۵)!
در انجیل می خوانیم: "در گذشته، خدا بارها و از راههای گوناگون به واسطه پیامبران با پدران ما سخن گفت، اما در این زمانهای آخر به واسطه پسر خود با ما سخن گفته است، پسری که او را وارث همه چیز مقرر داشت و به واسطه او جهان را آفرید. او فروغ جلال خدا و مظهر کامل ذات اوست، و همه چیز را با کلام نیرومند خود نگاه می دارد. او پس از پاک کردن گناهان، به دست راست مقام کبریا درعرش برین بنشست" (عبرانیان ۱:۱-۳). آیا باور می کنیم؟
عیسی مسیح می فرماید: "دل شما مضطرب نباشد. شما به خدا ایمان دارید، به من نیز ایمان داشته باشید. در خانه پدر من منزل بسیار است، ... آنگاه که رفتم و مکانی برای شما آماده کردم، باز می آیم و شما را نزد خود میبرم، تا هر جا که من هستم شما نیز باشید" (یوحنا ۱۴: ۳). آیا باور می کنیم؟ توجه: آرامش حقیقی را هرگز نمی توان بدست آورد، بلکه با مطالعه، باور کردنِ و به دل گرفتنِ کلام خدا، خدا آن را به ما عطا می فرماید، تا دلهای ما از شادی پر شوند و در آرامش او زندگی کنیم! چگونه؟
احکام یا شریعت خداوند کامل است و جان را تازه می سازد کلام خداوند قابل اعتماد است و به ساده دلان حکمت می بخشد. فرامین خداوند راست است و دل را شاد می سازد اماور خداوند پاک است و بصیرت می بخشد.قوانین خداوند قابل احترام و نیکو است و تا ابد برقرار می ماند. احکام خداوند تماماً حق و عدل است. از طلای ناب مرغوب تر و از عسل خالص شیرینتر. احکام (مزمور۱۹: ۷-۱۱).
قسمت دوم- مسیح می فرماید:"زمانی می رسد، و هم اکنون فرا رسیده است، که پرستندگان راستین، پدر را در روح و راستی پرستش خواهند کرد، زیرا پدر جویای چنین پرستندگانی است" (یوحنا ۴:۲۳).
از این فرمایش مسیح چنین بر می آید که پرستش مربوط به روح و روان انسان است، - نه حرکات بدنی- تا با خدا که روح است در تماس باشد (یوحنا ۴:۲۴) و آنچه را که در دل دارد به پیش تخت رحمت خدا ببرد، که می فرماید: "انسان به ظاهر نگاه می کند، اما من به دل" (اول سموئیل ۱۶:۷).
درباره پرستش ظاهری، مسیح به فریسیان فرمود: "ای ریاکاران! اشعیا در بارۀ شما چه خوب پیشگوئی کرد ... آنان بیهوده مرا عبادت می کنند، و تعلیم شان چیزی جز فرایض بشری نیست"" (متی ۱۵:۷-۹).
پرستش باید با روحی تشنه و قلبی مشتاق که در اثر توبه (پشیمانی از گناه و ترک کردن آن) و ایمان بر اینکه (عیسی مسیح تاوانِ گناهان ما را بر روی صلیب پرداخته است)، خود را آماده سازیم تا با تمامیِ وجودمان، به قول کتاب مقدس: "خدا را در شکوهِ قدوسیتش بپرستیم" (اول تواریخ ۱۶:۲۹).
خوردن چیزی مابین موعدِ غذا اشتها را کور می کند. در مورد اشتها برای پرستش نیز، در فکرِ برآوردن آرزوهای نفسانی خود بودن، اشتها برای پرستش خدا در ما باقی نمی گذارد. چه بهتر که قبل از پرستش، با خواندن آیاتِ کلام خدا یا شنیدن سرودهای روحانی، خود را برای پرستش آماده سازیم. برای نمونه، چه شیرین است دعا کردن مثل این آیۀ کلام خدا "ای خدا، تو خدای من هستی؛ در صبحِ سحر تو را می طلبم. جان من مشتاق توست تمام وجودم همچون زمینی خشک و بی آب، تشنه توست" (مزمور ۶۳:۱). می دانیم پرستش با روح و روانِ بیدار و حساس، کاریست بس دشوار، و اغلب، در انجام این وظیفه حیاتی ضعف نشان می دهیم. خدا را شکر او بوسیلۀ روحش در این ضعف، ما را کمک می کند.
زیرا می خوانیم " روح نیز در ضعف ما به یاری ما می آید زیرا نمی دانیم چگونه باید دعا کنیم. (دعا قسمتی از پرستش است). اما روح با ناله هایی بیان ناشدنی، برای ما شفاعت می کند. و او که کاوشگر دلهاست، فکر روح را می داند، زیرا روح مطابق با ارادۀ خدا برای مقدسان شفاعت می کند" (رومیان ۸:۲۶-۲۷).